چهارشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۹

سازمان ملل برای هشتمين سال پياپی نقض حقوق بشر در ايران را محکوم کرد




روز گذشته مجمع عمومی سازمان ملل قطع‌نامه‌ مصوب کميته سوم مجمع عمومی درباره نقض حقوق بشر ايران را با رای مثب ۸۰ کشور تصويب کرد.
در اين قطع‌نامه از مجازات‌های غيرانسانی و بر خلافا پادمان‌های بين‌المللی همچون مجازات شلاق‌ زدن، سنگسار و قطع عضو به ‌شدت انتقاد شده است. اين قطعنامه با اشاره به محدوديت‌های شديد در مورد آزادی انديشه و آزادی دين در ايران بازداشت‌های خودسرانه و همچنين احکام زندان دراز مدت را برای زندانيان عقيدتی مورد انتقاد قرار داده است.

مجمع عمومی همچنين به افزايش مستمر مجازات اعدام هشدار داده و اعدام کرده که مجازات‌های اعدام در ملا عام و سنگسار بر خلاف استانداردهای شناخته شده بين المللی است.

مجمع عمومی اجرای احکام اعدام برای جوانان که در حين ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته اند را نيز به شدت محکوم کرده است.

نابرابری جنسيتی فراگير و خشونت عليه زنان در ايران نيز در اين قطع‌نامه محکوم شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای هشتمين سال پياپی است که دولت ايران را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر محکوم می‌کند.

اين قطعنامه ماه گذشته در کميته‌ی سوم مجمع عمومی، موسوم به «کميته حقوق بشر» تصويب شده بود. پيش‌نويس اين قطعنامه توسط نماينده‌ی کانادا به کميته سوم ارائه شده بود که با رای مثبت ۸۰ کشور به تصويب رسيد. ۵۷ کشور نيز رای ممتنع و ۴۴ کشور رای منفی به آن دادند.

چهارشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۹

دیکتاتور سال .....






به میمنت و مبارکی حضرت حجت الاسلام و المسلمین ؛ مقام عظمای ولایت ؛ بعنوان دیکتاتور سال برگزیده شده اند .
این پیروزی بزرگ را به حجج اسلام و علمای اعلام و امت مسلمان و بسیجیان جان بر کف تبریک میگوییم و امیدواریم در آینده ای نه چندان دور ؛ همان شتری که بر در خانه هیتلر و موسولینی و سوموزا و صدام و ....خوابیده بود ؛ در بیت رهبری هم بخوابد .

فراخوان به تظاهرات ضد حکومتی در روز عاشورا


در پی برگزاری تظاهرات موفقیت آمیز روز ۱۶ آذر، شماری از فعالین داخل کشور فراخوانی برای تظاهرات ضد حکومتی در روز عاشورا صادر کردند.

در این فراخوان آمده است: عاشورای امسال ایران راه دیگری را می رود. ۷۲ تن نیستیم. ۷۲ میلیون نفریم. برای مردن نمی رویم. به عشق زندگی و برای آزادی و بهتر زیستن پای به میدان می گذاریم. سخن اما همان سخن حق و باطل است. سخن حقیقت است در برابر دروغ. سخن مردم سالاری است در برابر حکومتی که مدعی است مشروعیت را از خود خدا می گیرد. اینجا کوفه نیست. اینجا ایران است و ملتی آزادیخواه، به پیشواز آرمان های خود می رود.

از ساعت دوازده، در همه ایران، راسته های اصلی را در دست بگیریم. تهران، حدفاصل میدانهای امام حسین تا انقلاب. شهرستانها نیز مسیرهای خود را اعلام فرمایند.

دوشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۹

اگه من خدا بودم ...





دوستان بحث جالبی‌ در بالاترین راه انداخته بودن با این مضمون که اگه من خدا بودم :

بعضی‌ از این نوشتهٔ دوستان را میزارم که خیلی‌ جالبن...



من اگه خدا بودم، وقتی می‌دیدم
دارن آدمای بی‌گناهو می‌برن بالای چوبه‌ی دار همین‌جوری برّ‌ و بر نگاه
نمی‌کردم؛ می‌رفتم سریع نیروی جاذبه‌ی زمین رو از کار می‌انداختم

من اگه خدا بودم نایب بر حق خودم فقط خودم بودم نه هیچ کس دیگه!

من اگه خدا بودم، هر چند وقت یکبار «دِموی» بهشت رو به بنده‌هام نشون میدادم تا دلسرد نشن...!

من اگه خدا بودم جمعه‌ها انقدر دلگیر نبود.

من اگه خدا بودم رای های دزدیده شده رو بر می گردوندم!!

من اگه خدا بودم برای آفرینش محموت بیشتر وقت میذاشتم!!

من اگه خدا بودم یه (ع) ته اسمم میذاشتم؛ مگه من چیــم از اِماما کمتره؟؟

من اگه خدا بودم ؛ اول یاد میگرفتم گ و پ و چ و ژ را تلفظ کنم ، بعد کتاب میدادم بیرون !

من اگر خدا بودم قم را مي |آوردم تو حياط كاخ خ ر كه اين همه راه نره تا قم هفته اي 4 بار .

من اگه خدا بودم ستون دینم رو نمازی قرار نمی دادم که با یه گوز فرو می ریزه.

من اگه خدا بودم کلمه ی دشمن رو از ادبیات حذف می کردم، اونوقت میشستم ببینم سید علی عظما چجوری میخواد خطبه بگه !

من اگه خدا بودم قبل از اينكه آدم را بيافرينم درختهاي سيب را مي چيدم .

من اگه خدا بودم سیستم آفرینش جنتی رو یکبار دیگه چک می کردم!!

من اگه خدا بودم به قاره آفريقا بيشتر مي رسيدم .

من اگر خدا بودم سير و پياز را بدون بو مي آفريدم ملت راحت بخورن و بوي گلاب را هم با بوي ژان پل يا دانهيل عوض مي كردم .

اگه خدا بودم، اين آدرس ايميلم بود:god@gmail.comديگه احتياجي به چاه جمكران و اينا هم نبود!

اگه خدا بودم قرآن رو تبدیل به یک پروژه ی اوپن سورس می کردم

اگه خدا بودم برای تماس با من لازم نبود عربی حرف بزنید.

من اکه خدا بودم واسه جوونای ایرانی همون کارایی رو میکردم که واسه جوونای اروپایی و امریکایی کردم تا بفهمن زندگی اینی نیست که تا الان دیدن طفلکا

من اگه خدا بودم اعتراف می کردم زورم به جنتی نمی رسه

من اگه خدا بودم در مورد آفرینش خامنه ای یه ذره بیشتر فکر میکردم...
به آفرینش خمینی حتی فکر نمیکردم

من اگه خدا بودم ماه رمضون رو چهار سال يكبار آن هم در يك كشور برگزار مي كردم

من اگه خدا بودم دستور ميدادم با پفك نمكي سنگسار كنند نه با قلوه سنگ

من اگه خدا بودم در قرآن فحاشی نمیکردم چند بار اونو ویرایش میکردم تا غلط هاش رو حذف کنم.

من اگر خدا بودم اقلاً یک کشور مسلمان هم درست می‌کردم که مردمش: زنان، مردان و بچه هاش آزاد، خوشحال و موفق زندگی‌ میکردند و دنیا رشد و موفقیت شون را میدید!...اقلاً جز ۱۰ تای اول دنیا بود؟!


این هم از من :

اگه من خدا بودم روی قرآن می‌نوشتم ۱۸+





.

شنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۹

حور العين .....





اخيرا ؛ يکی از دوستان ؛ که بتازگی از ايران آمده است ؛ برای من کتابی آورده است تحت نام " هزار سئوال " .
اين کتاب که توسط انتشارات ناس در بيش از صد هزار نسخه به چاپ رسيده ؛ يکی از دهها کتابی است که توسط شهيد محراب حضرت آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب شيرازی نوشته شده است .
برای اينکه بدانيد چه مزخرفاتی را وارد فرهنگ ما ميکنند و چه چیزهای باطلی را بخورد مردم ساده دل و خوشباورمان ميدهند ؛ اجازه بفرماييد يکی از سئوالاتی را که ايشان پاسخ فرموده اند برای شما باز گو کنم :
سئوال اين است : حور العين چيست و کيست ؟؟( بنقل از صفحه 85)
جوابی که حضرت آيت الله دستغيب مرقوم فرموده اند چنين است :

حور ؛ به معنی سفيد اندام است ؛ و وجه تسميه اش آن است که در اثر جمال و کمالش ؛ عقل در او حيران ميگردد که چه مخلوق لطيف و عجيبی است .
عين هم به معنای چشم است .
سياهی چشم ايشان ( يعنی حور العين ) در نهايت سياهی و زيبايی ؛ و سفيدی آن در نهايت سفيدی و در نهايت صفا و طراوت باشد .

در باره جمال و طراوت حوريان بهشتی ؛ روايات متعددی رسيده که در برخی ميفرمايند : آنان بقدری لطيف اند که هفتاد حله می پوشند ( يعنی هفتاد جامه ابريشمی به تن ميکنند !!) که هر کدام رنگی ويژه خود دارند ؛ مع الوصف ؛ از زير تمام حله ها ؛ بدن لطيفش نمايان است (ترجمه فارسی اش اين ميشود که اين حوريان با وجوديکه هفتاد جامه رنگين به تن دارند باز هم تن لطيف شان از زير اين هفتاد جامه هويدا است !!! )

در روايت ديگر اينطور تعبير ميفرمايد که : مغز استخوان ساق پايش نمايان است !!!!!يا کبدش مثل آيينه است که مومن ؛ صورت خودش را در آن می بيند !!!


حالا تصور بفرماييد آدم برود بهشت و يکی از اين حوران بهشتی نصيب آدم بشود ؛ آدميزاد بجای اينکه از داشتن چنين حور العينی خدا را سپاس بگويد ؛ اگر زهره ترک نشده باشد ؛ ترجيح ميدهد با سر برود توی جهنم تا با چنين حور العينی -که هم استخوان ساق پايش معلوم است و هم کبدش مثل آيينه است - هم صحبت نشود .

مجبورم آن شعر عاميانه را يک بار ديگر تکرار کنم که :
گفت حاجی تاج با طوبای زشت
گر تو یی طوبا ؛ گذشتم از بهشت

چهارشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۹

زندان درمانی





در خبر ها خواندم که هندی ها ؛ با استفاده از باشگاه های خنده ؛ بيماران قلبی را درمان ميکنند !
در اين باشگاه ها ؛ که تعداد آنها در هندوستان بيش از پانصد عدد است ؛ مربيان ؛ با استفاده از خنده ؛ اقدام به معالجه بيماران ميکنند .

کارشناسان عقيده دارند ؛ خنده ؛ علاوه بر ازبين بردن تنش ؛ حرکت هايی در ماهيچه صورت ايجاد ميکند که به بهتر شدن جريان خون کمک ميکند .
آنها ميگويند : خنده می تواند بسياری از بيماری ها ؛ از جمله بيماری های قلبی را درمان کند .
ولی ما ايرانی ها ؛ بر خلاف هندی ها ؛ عقيده داريم که : گريه بر هر درد بی درمان دواست ؛ و در چارچوب چنين باوری است که اشک مان هميشه در مشک مان است و مدام در حال گريستن هستيم .
ما ملتی هستيم که محرم داريم ؛ صفر داريم ؛ تاسوعا داريم ؛ عاشورا داريم ؛ اسيری زينب داريم ؛ ناکامی قاسم داريم ؛ گلوی عطشان علی اصغر داريم ؛ دو دست بريده حضرت عباس داريم ؛ فرق شکافته مولای متقيان داريم ؛ و هزار بهانه ديگر برای گريستن ...

صد البته ؛ در ميان انواع و اقسام شيوه ها و روش هايی که برای درمان انواع بيماری های جسمی و روانی وجود دارد ؛ - مثل خنده درمانی و آب درمانی و گياه درمانی و گريه درمانی - جمهوری اسلامی ايران ؛ مبتکر و کاشف شيوه ديگری برای درمان برخی از بيماری هاست که اگر قرار باشد جايزه نوبلی ؛ چيزی ؛ بابت اينگونه اکتشافات بدهند ؛ اين حکومت الهی - کمدی - تراژيک اسلامی ؛ شايسته دريافت آن است .
اين شيوه ؛ که به شيوه " زندان درمانی " معروف است ؛ راه و روش نوينی است که برخی از بيماری ها ؛ از جمله بيماری " زبان درازی " را سريعا شفا ميدهد .
اين شيوه جديد ؛ بقدری کارآيی دارد و بقدری نتايج مثبت و انقلابی ببار آورده که آقای کيانوری و احسان طبری که سهل است ؛ اگر آقای مارکس و لنين و استالين و همين آقای فيدل کاستروی خودمان را چند روزی در زندان های ايران نگهدارند ؛ پس از يکی دو هفته ؛ اگر يکپا آيت الله العظمی نشوند ؛ دستکم يک حجت الاسلام درست حسابی از آب در خواهند آمد و دو سه تا کتاب " کژ راهه " خواهند نوشت و شعارشان هم از " کارگران جهان متحد شويد " تبديل خواهد شد به : " کارگران جهان مسلمان شويد "!!
خدا را چه ديدی ؟ شايد هم يه خورده نمک و فلفلش را زياد کردند و گفتند : کارگران جهان ؛ شيعه شويد !!!

یکشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۹

اين هم يک مسلمان خر ديگر ....






اين آقای مسلمان خر در مسجد نشسته است و نماز می خواند اما پشت پيراهنش نوشته شده است : زاده شده ام برای عرق خوری و گاييدن!!!



,

سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۹

فرمانده جديد گارد حفاظت از آيت الله خامنه اى كيست؟





سرتيپ ابراهيم جبارى، فرمانده جديد گارد محافظ آيت الله على خامنه اى موسوم به سپاه ولى امر، طبق مستندات موجود يكى از سياسى ترين سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است.

سخنرانى هاى بسيارى از سرتيپ جبارى در ۲۰ سال گذشته عليه اصلاح طلبان و منتقدين حكومت رهبر كنونى جمهورى اسلامى ايران وجود دارد.

وى بارها از اصلاح طلبان و مسئولان دولت محمد خاتمى به عنوان عوامل «نفوذى بيگانه» ياد كرده و بر ضرورت برخورد جدى تر و شديدتر با مخالفان و منتقدان حكومت تصريح كرده است.

ابراهيم جبارى در دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق از جمله عمليات آزاد سازى خرمشهر در سال ۱۳۶۱ حضور داشته اما اسناد و مدارك دوران جنگ نشان نمى دهد كه وى از افسران ارشد سپاه در رده فرماندهى لشكر و قرارگاه بوده باشد.

فرماندهى سپاه زنجان هنگام ابطال انتخابات ۱۳۷۵

سرتيپ جبارى پس از جنگ با دريافت درجه سرتيپ دومى به فرماندهى سپاه زنجان منصوب شد. در جريان ابطال انتخابات دوره پنجم مجلس در حوزه زنجان در سال ۱۳۷۵، نيروهاى سپاه و بسيج به فرماندهى وى براى جلوگيرى از اعتراض طرفداران نامزد اصلاح طلب پيروز در انتخابات (نجفيان ) در شهر مستقر شدند و وى دستور انحلال ۹ پايگاه بسيج نزديك به اصلاح طلبان را صادر كرد.

وى همچنين در اين دوران از شاكيان عمده نشريات اصلاح طلب زنجان از جمله نشريه پيام زنجان بود.

در سال ۱۳۸۱ سرتيپ جبارى به فرماندهى سپاه استان قزوين انتخاب شد ودوره فرماندهى وى در اين شهر شش سال به طول كشيد. وى در اين شهر نيز از منتقدان صريح دولت محمد خاتمى و اصلاح طلبان قزوين بود.

دو سال قبل و درست هفت ماه قبل از انتخابات جنجالى رياست جمهورى خرداد ۱۳۸۸، سرتيپ جبارى به تشخيص فرماندهان ارشد سپاه از قزوين به تهران فراخوانده شد و به عنوان جانشين فرماندهى سپاه پايتخت (سرتيپ عبد الله عراقى) برگزيده شد.

معاون حسین طائب در زمان ناآرامی های تهران

سرتيپ جبارى همچنين ۱۱ روز قبل از برگزارى انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۸ به عنوان معاون حسين طائب در بسيج گمارده شد.

بسيج طى اين دوران- از ۲۵ خرداد تا ۲۵ مرداد - همراه با سپاه تهران به طور مستقيم كنترل تمامى امور پايتخت و مسئوليت برخورد با معترضان در خيابان هاى تهران را برعهده داشت.

در مجموع سرتيپ جبارى در شش ماه اول نا آرامى هاى تهران و ساير شهرهاى كشور به عنوان معاون ارشد حسين طائب عمل مى كرد.

سرتيپ جبارى به داشتن روابط نزديك با آيت الله محمد تقى مصباح يزدى، پدر خوانده دولت محمود احمدى نژاد، معروف است.
در هفتم آبان سال ۱۳۸۸، مصطفى محمد نجار، وزير كشور دولت محمود احمدى نژاد كه خود از سرداران سپاه است طى حكمى سرتيپ ابراهيم جبارى را به عنوان فرماندار كرج و معاون استاندار تهران منصوب كرد.

با وجود اين، به دليل اينكه فرمانده كل سپاه در نظر داشت تا سرتيپ جبارى را به قم بفرستد با انتقال وى به وزارت كشور موافقت نشد.

فرماندهى سپاه قم در دوران حمله به تشييع جنازه آيت الله منتظرى

سرتيپ جبارى در ۲۶ آبان ۱۳۸۸ با حكم سرلشكر محمد على جعفرى، فرمانده كل سپاه پاسداران به قم رفت و فرماندهى سپاه در اين شهر را بر عهده گرفت.

قم در دوران ۱۲ ماهه فرماندهى وى با نا آرامى هاى بسيارى روبرو بود. حمله نيروهاى طرفدار حكومت به مراسم تشييع جنازه آيت الله حسينعلى منتظرى و حمله به بيت آيت الله يوسف صانعى هنگام حضور مهدى كروبى در اين شهر و نيز تظاهرات عليه سيد حسن خمينى، نوه آيت الله خمينى بنيانگذار جمهورى اسلامى، در دوران فرماندهى سرتيپ جبارى درسپاه قم رخ داد.

استاندار قم هفته گذشته هنگام توديع سرتيپ جبارى از فرماندهى سپاه قم به عنوان بالاترين مقام استان اعلام كرد كه وى در برابر جريان فتنه در قم موفق عمل كرده است.

روابط نزديك با آيت الله مصباح يزدى

سرتيپ جبارى همچنين به داشتن روابط نزديك با آيت الله محمد تقى مصباح يزدى، پدر خوانده دولت محمود احمدى نژاد، معروف است و هنگامى كه وى فرماندهى سپاه قم را بر عهده داشت همراه با فرماندهان تحت امر خود به كرات به ديدار آيت الله مصباح يزدى مى رفت وگزارش هاى خبرى و تصاوير اين ديدارها در سايت هاى اينترنتى خبرگزارى هاى ايران نيز منتشر شده است.

آخرين ماموريت سرتيپ جبارى در قم

آخرين ماموريت سرتيپ ابراهيم جبارىدر قم، آماده سازى فضاى عمومى و حفاظتى قم براى سفر اخير و ۱۰ روزه آيت الله خامنه اى به اين شهر بود.

وى در حضور آيت الله خامنه اى و در جمع هزاران بسيجى از ضرورت برخورد پيچيده تر با معترضان سخن گفت و آيت الله خامنه اى در حضور هزاران بسيجى سخنان وى را تاييد كرد.

فرمانده سپاه ولى امر

حالا سرتيپ جبارى به فرماندهى گارد ويژه حفاظت از آِيت الله خامنه اى يعنى سپاه ولى امرانتخاب شده است.

يگان ويژه اى كه مسئوليت حفاظت از رهبر ايران، بيت رهبرى، نهاد رهبرى و ساختمان هاى زير مجموعه آن را كه همگى در مقر موسوم به شهيد مطهرى قرار دارند بر عهده دارد و شمار پرسنل آن تا ۱۲ هزار نفر تخمين زده شده است.

یکشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۹

چرا زبان ما بجای اینکه پارسی باشد فارسی است !




استاد توس فرمود:
چو ایران نباشد، تن من مباد!
بدین بوم و بر زنده یک‌تن مباد!

و هرکس نداند، ما ایرانیان خوب می‌دانیم که نگهداشت یک کشور، ملت، فرهنگ و «هویت ملی» شدنی نیست مگر این که از زبان آن ملت هم به درستی نگهداری شود. ما که مانند مصری‌ها نیستیم که چون زبانشان عربی شد، امروزه جهان آن‌ها را از خانواده‌ی اعراب می‌دانند. البته ایرانی یا عرب بودن، هندی یا اسپانیائی بودن به خودی خود نه مایه‌ی برتری‌ است و نه مایه‌ سرافکندگی. زبان عربی هم یکی از زبان‌های نیرومند و کهن است. سربلندی مردمان وکشورها به میزان دانستگی‌ها، بایستگی‌ها، شایستگی‌ها، و ارج نهادن آن‌ها به آزادی و «حقوق بشر» است. با این همه، همان‌گونه که اگر یک اسدآبادی انگلیسی سخن بگوید، آمریکایی به شمار نمی‌آید، اگر یک سوئدی هم، لری سخن بگوید، لُر به شمار نخواهد رفت. چرا یک چینی که خودش فرهنگ و زبان و شناسنامه‌ی تاریخی دارد، بیاید و کردی سخن بگوید؟ و چرا ملت‌های عرب، به پارسی سخن نمی‌گویند؟ چرا ما ایرانیان باید نیمه‌عربی – نیمه‌پارسی سخن بگوئیم؟ فردوسی، سراینده‌ی بزرگ ایرانیان در ۱۰۷۰ سال پیش برای این که ایرانی شناسنامه‌ی ملی‌اش را گم نکند، و همچون مصری از خانواده‌ی اعراب به شمار نرود، شاهنامه را به پارسی‌ی گوش‌نوازی سرود و فرمود:

پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد وبارانش ناید گزند

جهان کرده‌ام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت

از آن پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخم سخن من پراگنده‌ام

هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین

اکنون منِ ایرانی چرا باید از زیباترین واژه‌های دم دستم در «زبان شیرین پارسی» چشم‌پوشی کنم و از لغات عربی یا انگلیسی یا روسی که معنای بسیاری از آنان را هم بدرستی نمی‌دانم بهره بگیرم؟
و به جای توان و توانائی بگویم قدرت؟
به جای نیرو و نیرومندی بگویم قوت؟
به جای پررنگی بگویم غلظت؟
به جای سرشکستگی بگویم ذلت؟
به جای بیماری بگویم علت؟
به جای اندک و کمبود بگویم قلت؟
به جای شکوه بگویم عظمت؟
به جای خودرو بگویم اتومبیل
به جای پیوست بگویم ضمیمه، اتاشه!!
به جای مردمی و مردم سالاری هم بگویم «دموکراتیک»

به باور من، برای برخی از ایرانیان، درست کردن بچه، بسیار آسان‌تر است از پیداکردن یک نام شایسته برای او!
بسیاری از دوستانم آنگاه که می‌خواهند برای نوزادانشان نامی خوش‌آهنگ و شایسته بیابند از من می‌خواهند که یاری‌شان کنم!
به هریک از آن‌ها می‌گویم: «جیک جیک تابستون که بود، فکر زمستونت نبود؟!» به هر روی،چون ما ایرانیان نام‌هائی به زیبائی بهرام و بهمن و بهداد و ... نداریم، اسم فرزندانمان را می‌گذاریم علی‌اکبر، علی‌اوسط، علی‌اصغر! (یعنی علی بزرگه، علی وسطی، علی کوچیکه!) پسران بعدی را هم چنین نام می‌نهیم: غلامعلی، زینعلی، کلبعلی (سگِ علی= لقبی که شاه اسماعیل صفوی برخود نهاده بود و از زمان او رایج گردید) محمدعلی، حسین‌علی، حسنعلی، سبزعلی، گرگعلی، شیرعلی، گداعلی و...نام آب کوهستان‌های دماوند را هم می‌گذاریم آبعلی!

وچون در زبان پارسی نام‌هائی مانند سهراب، سیاوش، داریوش و... نداریم نام فرزندانمان را می‌گذاریم اسکندر، عمر، چنگیز، تیمور، علی... و چون نام‌های خوش‌آهنگی همچون: پوران، دُردانه، رازدانه، گلبرگ، بوته، گندم، آناهیتا، ایراندخت، مهرانه، ژاله، الیکا (نام ده و رودی کوچک در ایران)، لِویس (نام گل شقایق به گویش اسدآبادی= از دامنه‌های زبان پهلوی ساسانی) و... نداریم، نام دختران خود را می‌گذاریم: زینب و رقیه و معصومه و زهرا و سکینه و سمیه و



در زبان عربی چهار حرف: پ – گ – ژ – چ وجود ندارد.آن‌ها به جای این ۴ حرف، از واج‌های : ف – ک - ز – ج بهره می‌گیرند. و اما: چون عرب‌ها نمی‌توانند «پ» را بر زبان رانند، بنابراین ما ایرانی‌ها،

به پیل می‌گوییم: فیل!
به پلپل می‌گوییم: فلفل
به پهلویات باباطاهر می‌گوییم: فهلویات باباطاهر
به سپیدرود می‌گوییم: سفیدرود
به سپاهان می‌گوییم: اصفهان
به پردیس می‌گوییم: فردوس
به پلاتون می‌گوییم: افلاطون
به تهماسپ می‌گوییم: طهماسب
به پارس می‌گوییم: فارس
به پساوند می‌گوییم: بساوند
به پارسی می‌گوییم: فارسی!
به پادافره می‌گوییم: مجازات،مکافات، تعزیر، جزا، تنبیه...
به پاداش هم می‌گوییم: حقوق یا جایزه!

چون عرب‌ها نمی‌توانند «گ» را برزبان بیاورند،
بنابراین ما ایرانی‌ها
به گرگانی می‌گوییم: جرجانی
به بزرگمهر می‌گوییم: بوذرجمهر
به لشگری می‌گوییم: لشکری
به گرچک می‌گوییم: قرجک
به گاسپین می‌گوییم: قزوین!
به پاسارگاد هم می‌گوییم: تخت سلیمان‌نبی!

چون عرب‌ها نمی‌توانند «چ» را برزبان بیاورند،
ما ایرانی‌ها،
به چمکران می‌گوییم: جمکران
به چاچ‌رود می‌گوییم: جاجرود
به چزاندن می‌گوییم: جزاندن

چون عرب‌ها نمی‌توانند «ژ» را بیان کنند،
ما ایرانی‌ها

به دژ می‌گوییم: دز (سد دز)
به کژ می‌گوییم: :کج
به مژ می‌گوییم: : مج
به کژآئین می‌گوییم: کج‌آئین
به کژدُم می‌گوییم عقرب!
به لاژورد می‌گوییم: لاجورد

فردوسی فرماید:به پیمان که در شهر هاماوران
سپهبد دهد ساو و باژ گران

اما مابه باژ می‌گوییم: باج

فردوسی فرماید: پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست
همی رفت شیدا به کردار مست

اما ما به اسپ می‌گوییم: اسب
وبه ژوپین می‌گوییم: زوبین

وچون در زبان پارسی واژه‌هائی مانند چرکابه، پس‌آب، گنداب... نداریم، نام این چیزها را گذاشته‌یم فاضل‌آب، و به آن مجتهد برجسته‌ی حوزه هم می‌گوییم: علامه‌ی فاضل !

چون مردمی سخندان هستیم و از نوادگان فردوسی،
به ویرانه می‌گوییم خرابه
به ابریشم می‌گوییم: حریر
به یاران می‌گوییم صحابه!
به ناشتا وچاشت بامدادی می‌گوییم صبحانه یا سحری!
به چاشت شامگاهی می‌گوییم: عصرانه یا افطار!
به خوراک و خورش می‌گوییم: غذا و اغذیه و تغذیه ومغذی(!)
به آرامگاه می‌گوییم: مقبره
به گور می‌گوییم: قبر
به برادر می‌گوییم: اخوی،
به پدر می‌گوییم: ابوی
و اکنون نمی‌دانیم برای این که بتوانیم زبان شیرین پارسی را دوباره بیاموزیم و بکار بندیم، باید از کجا آغاز کنیم؟

جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۸۹

باز باران




.باز آخوند...با عمامه....با دروغهای فراوان...میخورد از مال مردم....میپرد بر کول مردم....کودکی تنبل به حوزه...همچو بلبل مدح و روضه....یادم آید از فلسطین ....از بلندیهای جولان....از دلار نفت ایران....حرفهای احمقانه....از رجایی زمانه.....دور میگشتم ز خانه....شرع چون شمشیر بران....پاره میکرد مغز ما را....بشنو اینک کودک من....از زبان مام میهن....مرزو بوم پاک ایران....این رییس جمهور نادان.....کرد ویران...کرد ویران

پنجشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۹

عجب خری بوده...!!





روايت از علی (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ 'عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی ���' ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله )


تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

چهارشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۹

گروهبان قند علی ... و احمدی‌نژاد .....





اين کرم های خاکی که امروز در ميهن ما می کشند و شکنجه ميکنند و دار ميزنند؛ امروز يا فردا در زير پای مردم وطن مان له خواهند شد . اين حکم تاريخ است

سه‌شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۹

فرق ايران و ژاپن...! (احمدی‌نژاد احمق است)


می‌ گویند در ژاپن به ازای هر یک انسان باهوش ده احمق زندگی‌ می‌‌کند ، در صورتی‌ که در ایران به ازای هر یک انسان احمق ده با هوش زندگی می‌‌کند . این را هم می‌‌گویند که رمز آن همه پیشرفت ژاپن و این همه عقب افتادگی ایران در این است که ؛ در ژاپن آن یک با هوش بر آن ده‌‌ احمق ریاست می‌‌کند و در ایران آن یک احمق بر آن ده با هوش .

دوشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۹

مبانی جانورشناسی در ولایت فقیه




حکومت ولایت فقیه از گونه های مختلف جانوران تشکیل شده که خلاصه ای از آنها در اینجا به آگاهی میرسد. برای کسب اطلاعات بیشتر لطفأ به کتابهای معتبر جانورشناسی مراجعه نمایید.

۱- رده : خزندگان (افعی)، گونه: مقام عظمی ولایت . القاب: سید علی گدا - ضحاک ماردوش -فرعون زمان - کودتا چی . خصوصیات : بی رحم ، مانند بختک بر سر ملت افتاده و خون آنان را می مکد. سیر هم نمی شود. ابتدا به دور قربانی پیچیده آن را خفه می کند و بعداز مکیدن خون آن را درسته می بلعد.

۲- رده : آبزیان (کوسه) : گونه : هاشمی رفسنجانی . لقب : اکبر کوسه . خصوصیات: بسیار پولدار. فساد مالی در حد اعلی . آب زیر کاه ، از کوسه معمولی بسیار خطرناکتر است.

۳- رده : دوزیستان (مارمولک). گونه : محمد خاتمی . القاب : ملا فیگور - مارمولک اعظم - سید خندان - تدارکاتچی . خصوصیات: نان را به نرخ روز می خورد و باهمه هم دوست است. مانند آفتاب پرست دائم رنگ عوض می کند.

۴- رده: چرندگان ( خوک ). گونه : احمد خاتمی . لقب : خوک ولایت. خصوصیات : وقیح . بسیار بی رحم. دوران نوجوانی مساله دار! محل زندگی : لجن ، کوچه خلوت و گل ولای

۵- رده :پستانداران (خرس ) گونه: ناصر مکارم شیرازی القاب : ابوالکمارم شکر فروش ، سلطان شکر ایران ، ناصر خرسه! خصوصیات: به شکر و مفت خوری علاقه زیادی دارد. کار دیگری هم بلد نیست. فتوی هم می دهد. بالقوه خطرناک !

۶- رده :میمون سانان (عنتر) گونه : احمدی نژاد. القاب : عنتری نژاد - مموتی - احمقی نٰژاد- پینوکیو. خصوصیات : حرف آخر در خالی بندی . تکیه کلام : بگم ؟ بگم؟ می گما! محل زندگی : شاخه های درختان ، نارمک و دفتر ریاست جمهوری

۷ - رده :کیسه تنان . گونه : صادق محصولی . القاب : آرسن لوپن ایران . مردی که زیاد پول داشت. خصوصیات : بدنش به فرم یک کیسه است که هرچه اسکناس در آن بریزید پر نمی شود. محل زندگی : ویلاهای مجلل شمال شهر و وزارت کشور .تغذیه : فقط اسکناس و رای باطله !

۸- رده : فسیل ها . گونه : احمد جنتی . نسلش سالهاست که منقرض شده و لی هنوز به حیات ادامه می دهد. عزراییل را از رو برده . دانشمندان وجود او را انقلابی در تاریخ فسیل شناسی می نامند. خصوصیات : گیج ، منگ ، روان پریش . هذیان گو . محل زندگی : شورای نگهبان

یکشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۹

اندر آداب عطسه کردن و آروغ زدن و تف اندازی ....!!!




از آنجا که اسلام عزيز ؛ همچون همه دکان های دو نبشی که در سراسر عالم بنام حضرت باريتعالی گشوده شده ؛ هيچ سر و کاری با خرد و تعقل و منطق ندارد و برهان قاطع اش چيزی جز شمشير و تکفير و خرافات نيست ؛ قرن هاست که امت اسلام - مخصوصا بندگان به به گو و بع بع گوی مذهب تشيع ؛ در گندابی از خرافات و باورهای مسخره دست و پا ميزنند و علمای اعلام و اذناب و اصناب امامان کذاب چنان آشی برای شان پخته اند که گمان نميرود تا قيام قيامت و تا نفخه صور ؛ شيعيان مرتضی علی بتوانند از اين گنداب و گرداب بويناک ؛خودشان را بيرون بکشند .
در ميان ستارگان آسمان ولايت و امامت ؛ حضرت امام جعفر صادق ؛ با سخنان گهر بارشان ؛ چنان نانی روی سفره حضرات علمای اعلام گذاشته اند که تا قرن ها می تواند موجبات مکاشفات و ملاحظات و منازعات و مفاخرات آنان را فراهم کند ؛ چرا که با ماستمالی کردن فرمايشات ايشان ؛ علمای اعلام ؛ دکان شان پر رونق و سفره رنگين شان رنگين تر خواهد شد .
اجازه بفرماييد چند نمونه خدمت تان عرض کنم :

** از امام صادق عليه السلام روايت شده است که : خداوند در ماه مبارک رمضان ؛ سه گروه را نمی
آمرزد .
اول : شرابخوار
دوم : کسيکه با مسلمانی کينه توزی کند .
سوم : شطرنج باز

حضرت صادق عليه السلام ؛ در تفسير آيه “ فاجتنبوا الرجس من الاوثان “فرموده اند که : مراد از آن شطرنج است ؛ و تخته نرد از آن هم بد تر است !!و فرمود نگاهداشتن شطرنج و نرد کفر است و بازی با آنها شرک !!و تعليم آنها گناه کبيره !! و سلام کردن به کسيکه شطرنج بازی کند گناه است . و کسيکه دست در ميان آن گرداند ؛ چنان است که دست در ميان گوشت خوک گرداند ... و کسيکه نرد بازی کند مثل کسی است که گوشت خوک خورد ( به نقل از مجمع المعارف و مخزن العوارف – در مذمت قمار بازی و سحر و جادو – تاليف عالم ربانی ! محمد شفيع بن محمد صالح )

راستش ما نميدانيم که آن امام مرحول و اين امامک معلول ؛ شطرنج و تخته نرد را در ايران حلال فرموده اند يا نه ؟ اما ياد داستانی افتاديم که ميگويند بنده خدايی مرده بود و برده بودندش بهشت . در آنجا از بعضی بهشتيان پرسيد شما در آن دنيا چه کرده ايد که حالا به بهشت آمده ايد ؟؟
گفتند : والله ! ما قبلا بخاطر خوردن خاويار در جهنم بوديم . از روزی که امام خمينی خاويار را حلال فرموده اند ما را از جهنم به بهشت آورده اند !
آن بنده خدا نگاهی به دور و برش انداخت و ديد هزاران نفر روی ديوار حائل بين بهشت و جهنم نشسته اند .
پرسيد : چرا اينها آنجا نشسته اند ؟؟
گفتند : اينها کسانی هستند که بخاطر خوردن ودکا به جهنم رفته اند ؛ حالا آن بالا روی ديوار نشسته اند تا امام خمينی ودکا را هم حلال کند و آنها بپرند توی بهشت ..!!

حالا برای اينکه بدانيد اسلام عزيز چگونه از سير تا پياز زندگی تان را زير نظر دارد و حتی برای سرفه کردن و عطسه کردن و آروغ زدن و تف انداختن امت اسلام هم ثوابی و عقابی و جزايی و آدابی و ترتيبی فراهم فرموده است ؛ بخش هايی از کتاب مستطاب “ مجمع المعارف و مخزن العوارف “ در بيان عطسه و آروغ را برای تان نقل ميکنيم تا متوجه بشويد که عطسه کردن و آروغ زدن هم برای خودش جزا و پاداشی دارد و ممکن است بخاطر آروغی که پس از خوردن يک چلوکباب حسابی صادر فرموده ايد ؛ گناهان هفتاد ساله تان آمرزيده بشود و در آن دنيا با حور و غلمان و امام زين العابدين بيمار محشور بشويد .

نوشته است که : در آداب عطسه و آروغ و آب دهان انداختن ؛ از حضرت صادق عليه السلام منقول است که : مسلمان را بر برادرش ؛ حق لازم هست و چون او را ملاقات کند بر او سلام کند و چون بيمار شود او را عيادت کند . و چون عطسه کند او را دعا کند و بايد آنکه عطسه ميکند ؛ بگويد الحمد الله رب العالمين و لا شريک له .....
و از حضرت رسول صلی الله عليه و آله ؛ منقول است چون کسی عطسه کند او را دعا کنيد اگر چه دريا در ميان فاصله باشد !! ( آخر پدر آمرزيده ! آنکس که ّبين من و او يک دريا فاصله است من چگونه صدای عطسه اش را بشنوم و دعايش کنم .؟)

و در حديث صحيح از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است که : دهن دره از شيطان است ؛ و عطسه از جانب خداوند عالميان است .
و در حديث ديگر منقول است که حق تعالی را ؛ نعمت های بسيار بر بنده هست در هنگام صحت بدن و سلامتی اعضا ء و جوارح . و بنده فراموش ميکند که خدا را بر آن نعمت ها شکر کند . پس به اين سبب خدا امر ميفرمايد بادی را که در بدنش جولان ميکند از بينی اش بيرون آيد . پس از اين جهت مقرر کرده اند که در اين حال خدا را حمد کند . که اين حمد تلافی شکر آن نعمت ها باشد .

و از حضرت امير المومنين عليه السلام منقول است که : هر که بعد از عطسه بگويد الحمد الله رب العالمين علی کل حال ؛ درد گوش و درد دندان نيابد !!و از حضرت صادق عليه السلام منقول است هر که عطسه کسی را بشنود و حمد خدا کند و صلوات بر محمد و اهل بيت اش بفرستد ؛ درد چشم و درد دندان به او نرسد .

حضرت صادق عليه السلام در حديث ديگر فرمود : هر که عطسه کند و دست را بر روی بينی بگذارد و بگويد الحمد الله رب العالمين ؛ از سوراخ بينی او مرغی بيرون آيد از ملخ کوچکتر و از مگس بزرگتر !!!!تا برود بزير عرش ؛ استغفار کند برای او تا روز قيامت !!!!!
و در حديث ديگر فرمود : کسيکه عطسه کند تا هفت روز از مردن ايمن است !!

و اما در آداب آروغ زدن آمده است که : از حضرت رسول صلی الله عليه و آله ؛ منقول است که : کسی که آروغ زند ؛ سر بجانب آسمان بلند نکند . و فرمود : آروغ نعمت خداست !!

در آداب تف انداختن هم در اين کتاب مستطاب مطالب شگفت انگيزی آمده است که چون ما حال اخ و تف ائمه اطهار را نداريم از خيرش ميگذريم .

استراتژی امام در جنگ



شنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۹

ايا واقعآ ما ادامه قربانيان در ايران هستيم؟





مدت 3 ماه است كه طوفان ردي پناهجويان ايراني در تركيه را درمي نوردد بطور اخص بچه هاي جنبش سبز و همچنين بردران و خواهران مسيحي ما را!؟ ايا ما قربانيان يك سياست هستيم؟ يا اينكه سازمان ملل مي پندارد موازين حقوق بشر ومطالبات جهانشمول وحقوق شهروندي در ايران توسط رژيم ديكتاتوري اسلامي اجرا ميشود كه اينچنين مملكت ما را براي ما عاري از خطر ميداند.

اما سازمان ملل بايد بداند ما همان مردمي هستيم كه در اوج اختناق و استبداد دولت كودتا صدايمان را به جهانيان رسانديم پناهجو يا پناهنده جنبش سبز بخشي از مردم ايران است وميگوييم ما هنوز زنده ايم وايستاده ايم و اين بي عدالتي وظلم را فرياد خواهيم كرد در هر شرايط و هر جا كه باشيم. ما هستيم

برگرفته از :
حمایت از پناهندگان ایرانی سازمان ملل ترکیه-Facebook

برگشتم..


خدمت همهٔ دوستان و تعقیب کننده‌های قدیمی‌ توهّم سلام.

خیلی‌ وقت بود که دیگه اینجا نمینوشتم،راستش خسته شده بودم از بس هکم کردنو من دوباره نوشته هارو جمع جور کردم و...

به هر حال دوباره برگشتم و از این به بعد اینجا هستم ...فعلاً

شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۸

امام جمعه ارومیه: جنازه های اعدام شده‌ها را در خیابان‌های تهران مقابل دید عموم بگذارید




امام جمعه ارومیه گفت : چرا باید روز به روز حلقه های حفاظتی از سران فتنه افزایش یابد و چرا باید مردم انقلابی را با هزینه کردن پولهای بیت المال برای حفاظت از سران فتنه، ناراحت کنیم.


به گزارش ایرنا، حجت الاسلام غلامرضا حسنی، در خطبه های نمازجمعه ابن شهر افزود: تحمل اینکه سران فتنه را درکمال امنیت نگهداری کنیم و اینها به فکر براندازی حکومت صالحان باشند برای ملت خون داده ایران، سخت است.

وی یادآورشد: تمنا و خواهش ملت این است که فرامین رهبر معظم انقلاب اسلامی را به سمع ملت ایران برسانند و چشم فتنه را از بیخ و بن برکنند.

امام جمعه ارومیه، با اشاره به اعدام دو نفر از عوامل فتنه گر و سلطنت طلب و محکومیت ۱۱ نفر از عوامل دیگر گفت: باید برای جلوگیری از آشوبها، جنازه های اعدام شده ها در خیابانهای تهران در مقابل دید عموم قرار بگیرد.

وی افزود: این زبانی که به جای جمهوری اسلامی، جمهوری ایرانی می گوید باید کنده شود و قلوب داغدار خانواده های شهدا و دلسوزان انقلاب با اعدام آنهایی که به عاشورای حسینی اهانت کردند، درمان می یابد.

امام جمعه ارومیه گفت: ایران برای فتنه گران جا ندارد باید اینها بروند اگر این افراد بمانند نماز مقدس جمعه را آلوده می کنند، اینها افرادی هستند که در نماز جمعه تهران رقصیدند، اینها در ایران ماندنی نیستند.

وی همچنین اقدام تروریستی گروهک پژاک در به شهادت رساندن دادستان خوی را محکوم کرد و افزود: پژاک، سلطنت طلبان و منافقین با پشتیبانی امریکا می خواهند وضعیت امنیتی ما را مخدوش کنند.

حجت الاسلام حسنی با قدردانی از اقدامات سربازان گمنان امام زمان (عج) در آذربایجان غربی افزود: تیم عملیاتی این گروهک توسط نیروهای امنیتی و انتظامی استان شناسایی و منهدم شد و سه نفر از عوامل پژاک در این عملیات کشته شدند.

در طول تاریخ پر فراز و فرود ایران ؛ هرگاه صدای آزادیخواهی مردم میهن ما توسط دینمداران و دولتمداران و زورمندان سرکوب شده و خفقان و استبداد بر گلوی مردم چنگ انداخته ؛ شعر پارسی ؛ زبان باز کرده و پرچم این مبارزه را بر دوش گرفته است .

مولانا ؛ با خشم و نفرت ؛ خطاب به ملایان و روحانیون فریاد میزند که :

ای خری کاین خر ز تو باور کند
خویشتن بهر تو کور و کر کند
خویش را از رهروان کمتر شمر
تو رفیق رهزنانی گه مخور !

ببینید قائممقام فراهانی چه تصویری از پرواران حجره نشین آدمخوار عرضه میکند .

گر در دو جهان کام دل و راحت جان است
من وصل تو جویم که به از هر دو جهان است
در کیش من ایمانی اگر هست به عالم
در کفر سر زلف چو زنجیر بتان است
گر واعظ مسجد بجز این گوید مشنو
این احمق بیچاره چه داند ؟ حیوان است
گر مذهب اسلام همین است که او راست
حق بر طرف مغبچه دیر مغان است
او خون دل خم خورد این خون دل خلق
باور نتوان کرد که این بهتر از آن است .