جمعه، آذر ۰۹، ۱۳۸۶

چه شقاوتی

از آنجا که هر گز آب مان با هيچ خدا و پيغمبری به يک جوی نرفته است لاجرم از ديرباز به کتاب های به اصطلاح آسمانی هم بمثابه مشتی پرت و پلاهای يکمشت آدم حقه باز و نيرنگ ساز نگريسته ايم و اگر گهگاه کند و کاوی در قرآن کرده ايم دست آخر به اين نتيجه رسيده ايم که اين مهملات نه تنها دردی از هزار و يک درد خلايق را درمان نکرده اند بلکه هزار و يک درد تازه هم به درد های آنها افزوده اند . اما از شما چه پنهان تا امروز نميدانستيم که اين قرآن مجيد ما - يا به قول بعضی ها اين تازی نامه - تا چه حد از شقاوت و شئامت و آکنده است و چگونه انسان بيچاره را به گرگی خونخوار بدل ميکند

حالا برای اينکه بدانيد اين قرآن مجيد ما چه تحفه ای است که از طرف خدای تازيان بر بشريت نازل شده چند آيه آنرا با ترجمه فارسی اش در اينجا نقل می کنم تا دوستانی که قرآن می خوانند اما از درک معانی آن عاجزند در يابند که با چه معجونی طرف اند و چگونه خدای تازيان از انسان ايرانی مشتی کفتار خون آشام ساخته است . از دوست عزيزی هم که زحمت کشيده اند و کند و کاوی در قرآن کرده و اين آيه های شگفت انگيز را بيرون کشيده و آنرا در اختيار ما گذاشته اند سپاسگزاريم
و اما ببينيم که اين قرآن مجيد از چگونه شقاوتی سرشار است
سوره مائده آیه 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
سوره مائده آیه 38
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كردهاند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است
سوره التوبه آیه 28 صفحه 192
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ای کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر از بینوایی میترسید، خدا اگر بخواهد به فضل خوش بی نیازتان خواهد کرد. زیرا خدا دانا و حکیم است
سوره التوبه آیه 29 صفحه 192
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند
سوره النساء (زنان) آیه 89 صفحه 93
وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّىَ يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا
دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و اگر سر باز زدند در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید
سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه 12 صفحه 179
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ.
و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید .فیلم سر بریدن یک کافر را توسط مسلمانان را از اینجا ببینید
سورهُ توبه آیه 5 صفحه 188
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
پس چون ماههاي حرام به سر آمد آنگاه مشركان را هر جا يافتيد به قتل رسانيد. و آنها را دستگير و محاصره كنيد . و هر سو در كمين آنها باشيد. چنانچه توبه كردند و نماز به پاي داشتند و زكات دادند پس از آنها دست بداريد. كه خدا آمرزنده و مهربان است
سوره توبه آیه 12 صفحه 189
وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ
اگر پس از بستن پیمان، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند، با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست، باشد که از کردار خود باز ایستند
سوره ماده گوساله(بقره) آیه 191 صفحه 31
وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ

هرجا که آنها را بیابید بکشید و از آنجا که شما را رانده اند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است. و در مسجد الحرام با آنها مجنگید مگر آنکه با شما بجنگند. و چون با شما جنگیدند بکشیدشان که این است پاداش کافران

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

چهارشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۶

شهرام در دام

بالاخره شهرام جزايري دستگير شد و بعد از خوردن چند مشت و لگد توسط ماموران محترم وزارت اطلاعات (بقول خود شهرام جزايري )به کشور برگردانده شد
اينروزها هم حرف از اين است که چرا مسئولين از محل دستگيري جزايري صحبت نميکنند
در اين مورد يه خورده اطلاعات کوچک به من رسيد که گفتم با شما قسمت کنم
محل دستگيري شهرام جزايري کشور بحرين بوده است و قرار بود بعد از 15 آوريل به كشور تايلند و از انجا به کانادا سفر کند و حتي يک بليت براي تماشاي مسابقات فرمول 1 نيز در بحرين تهيه کرده بود. همين
راستي من کلي دلم برا اين بابا سوخت

یکشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۵

گزارشى از سرگردانى و بلاتكليفى ١٨ ماهه يك زن پناهجو با دو فرزندش در فرودگاه مسكو


زهرا كمال فر يك پناهجوى ايرانى است كه به اتفاق پسر ١٢ ساله اش داود و دختر ١٧ ساله اش آنا مدت ١٨ ماه است كه درزندان و فرودگاه روسيه گرفتار آمده است. خبر را ابتدا از طريق فهيمه صادقى دبير فدراسيون در ونكور كانادا دريافت كرديم. سپس تماس ما با برادر زهراو وكيل وى در كانادا برقرار شد. با زهرا تلفنى صحبت كرده و ماجراى زندگيش بعد از فرار از ايران را جويا شدم. آنچه ميخوانيد بر اساس گفتگوي تلفنى با زهرا در سالن ترانزيت فرودگاه مسكو تنظيم شده است



زهرا (مهتاب) كمال فر با صداى گرفته و غم آلود ماجراى خود را چنين شرح ميدهد. الان درست ١٨ ماه است كه از ايران خارج شديم. ابتدا از ايران به قرقيزستان رفته و از طريق ترانزيت مسكو راهى فرنكفورت آلمان شديم. قرار بود پس از ورود در آلمان به مقصد كانادا پرواز كنم. در فرودگاه فرانكفورت ما را دستگير كردند. با ٣ بردين كارت و پاس هاى بلغارى. ما را دستگير كردند. و گفتند آيا ميخواهيد درخواست پناهندگى دهيد يا نه. در اين فاصله من به دوستم در فرانكفورت تماس گرفتم و از او راهنمايي خواستم. او گفت شما قرار نيست دائم اينجا بمانيد بنابراين لازم نيست تمام حقايق فرار و زندگى خود را بگوييد. من اطلاعاتى نداشتم از طرف ديگر بشدت از ديپورت به ايران وحشت داشتم. بعد از ٢-٣ روز مصاحبه شدم. طبق رهنمود دوستم چيزي راجع به مشكلات واقعى ام نگفتم و يك ماجراي دروغى براى آنها تعريف كردم.
حدود ١٥- ١٦ روز در فرنكفورت بوديم. بعد مامورين پليس آلمان آمدند و گفتند وسايل تان را جمع كنيد. ما فكر كرديم ميخواهند ما را به كمپ ديگرى انتقال دهند. اما با ماشين ما را به فرودگاه برده و سوار هواپيما كردند. گفتند شما را به همان ترانزيتى كه در مسكو داشتيد بر ميگردانيم
شب ساعت حدود ١٠-١٢ وارد مسكو شديم. ابتدا به محل دفتر هواپيمايي ايرفورت رفته و اعلام كرديم كه ميخواهيم اينجا درخواست پناهندگى كنيم. يكي از مامورين گفت روسيه به كسى پناهندگي نميدهد و ما شما را زنداني ميكنيم. جواب دادم زندان روسيه براي من بهتر از زندان جمهورى اسلامي است ترجيح ميدهم در زندان شما باشم تا در زندان جمهورى اسلامي. بعد از اينكه اصرار من را ديدند گفتند فردا به كارتان رسيدگى ميكنيم. شب تا صبح را در فرودگاه گذرانديم. فردا ما را به يك هتل قديمى كه مخصوص ديپورت پناهجويان است بردند و گفتند شما بايد با سفارت ايران تماس گرفته تا به ايران برگرديد. بعد از مدتى از سفارت ايران آقايي به نام احمدى يا اوحدى با من تماس گرفت و گفت شما مشكلى در ايران نداريد و ميتوانيد به ايران برگرديد. من در جواب گفتم ممنون از راهنمايي شما من نياز به كمك شما ندارم و تلفن را قطع كردم. بعد از مدتى خانمي به نام "ماريا آندرين" كه مسئول اينفورميشن ايرفورت بود شروع كرد به فشار آوردن به ما كه شما هيچ مشكلى در ايران نداريد. بايد با سفارت ايران صحبت كنيد و به كشور خودتان بازگرديد. گفتم من مشكل دارم و اينجا درخواست كمك دارم. بگذاريد توضيح دهم مشكلات من چيست و چرا نميخواهم به ايران برگردم. به حرفهايم توجهى نكردند. بعد مدتى و با اصرار شديد من از كميسارياي پناهندگان سازمان ملل درخواست رسيدگى به پرونده مرا كردند و نامه ام را برايشان فاكس كردند. بعد از يك ماه از طرف كميسارياي پناهندگان سازمان ملل يك كارمند به همراه يك مترجم افغانى براي مصاحبه پيش من آمدند. مترجم به زبان فارسي تسلط و آشنايي كامل نداشت. در موارد زيادى متوجه حرفهاى من نميشد. غير از مامور كميسارياي پناهندگان سازمان ملل خانم "ماريو آندرين" و ٢ پليس ديگر در جريان مصاحبه ما حضور داشتند. پس از مصاحبه آزار و اذيت هاي روحى و جسمى خانم ماريو شروع شد. به اشكال مختلف ما را تحت فشار قرار ميدادند. چندين بار توسط خود اين خانم مورد ضرب و شتم و كتك كارى قرار گرفتيم. زندگى فوق العاده سخت و پر از اظطراب و دلهره داشتيم. بيماري من تشديد پيدا كرده بود. درخواست دكتر و دارو كردم. اما در اين مدت تنها يك بار دكتر براى معاينه من به فرودگاه آمد و ٢-٣ بار هم دارو دادند. كميسارياي پناهندگان سازمان ملل به ما اعلام كرد كه شما بايد ابتدا رسما از دولت روسيه درخواست پناهندگى كنيد و اگر دولت درخواست شما را نپذيرفت آنگاه ما ميتوانيم كيس شما را بررسى كنيم. از دولت روسيه درخواست پناهندگى كرديم اما درخواست ما را رد كردند و گفتند روسيه تنها درخواستهايي را مورد پذيرش و بررسي قرار ميدهد كه ٢٤ ساعت پس از ورودشان به روسيه درخواست پناهندگى اعلام كرده باشند و چون شما بيش از اين مدت در خاك روسيه بوديد بنابراين شما مشمول بررسي يا پناهندگي در روسيه نميشويد. در اعتراض به اين تصميم نامه اي نوشته و توضيح دادم من از همان لحظه اول ورودم به فرودگاه مسكو درخواست پناهندگى داده بودم اما كسى به درخواست و صحبت من توجهى نكرد. مجددا وزارت مهاجرت روسيه با همان دلايل اعتراض من را رد كرد. كميسارياي پناهندگان اعلام داشت كه برايم وكيل گرفته و موضوع را در دادگاه پيگيري ميكنند. اما در دادگاه نيز همان پاسخ را دادند. كميسارياي پناهندگان سازمان ملل قرار شد خودش موضوع را پيگيري كند. بعد از مدتى اين سازمان نيز به درخواست پناهندگى من جواب منفى داد. در توضيح علت رد درخواست پناهندگى ام عنوان شده بود كه چون اظهارات شما در اينجا با اظهارات تان در آلمان متفاوت است بنابراين از نظر ما شما مشمول پناهندگى نميشويد
در كنار اين پروسه بشدت كند و ناعادلانه و غير انسانى يك زندگى غيرقابل تصورى را در سالن فرودگاه ترانزيت مسكو داشتيم. ابتدا براى مدت ١٣ ماه در اتاق هاي كهنه و قديمى شركت هواپيمايي ايرفورت بوديم. اين شركت ١١ اتاق در اختيار داشت كه ما را در يكى از اين اتاق ها در ترانزيت فرودگاه مسكو اسكان داده بودند. آنجا هيچ امكاناتي نداشتيم. نه امكانات سرگمي مانند راديو و تلويزيون و نه حتي حمام و توالت. اين اتاق ها درست مانند زندان بودند. حدود ٥ ماه پيش قرار داد شركت ايرفورت با فرودگاه مسكو به اتمام رسيد. آنها ديگر كلا از ما سلب مسئوليت كرده و ما را در سالن فرودگاه رها كردند. الان ٥ ماه است كه در سالن فرودگاه زندگى ميكنيم. يك بار خانم ماريا دخترم آنا را چنان مورد ضرب و شتم قرار داد كه دهان دخترم خون آلود شد. در ترانزيت نيز هر بار با آزار و اذيت هاى پليس مواجه ايم. يك بار پليس فرودگاه آمد و به ما اخطار داد وسايل تان را جمع كنيد و به جاي ديگري برويد. ما در حالي كه مشغول جمع آوري اثاثيه امان بوديم پليس كليه وسايل ما را به وسط سالن پرتاب كرد. وقتي خواستم اعتراض كنم چرا اين كار را با ما ميكنند من را هل دادند و من با سر به زمين خوردم و دماغ و صورتم بشدت زخمى و خونى شد. الان در سالن فرودگاه نه جاي خواب داريم نه حمام . معمولا مجبوريم در توالت با يك دبه آب حمام كنيم. سالن فرودگاه مسكو خيلى قديمى است و سيستم تهويه حرارتي ندارد. هوا الان بسيار سرد است به ويژه ٢ هفته ديگر زمستان مشهور روسيه آغاز ميشود و من بشدت نگران هستم
زهرا كمى مكث كرد بغض اش تركيد و با گريه و بريده و بريده ادامه داد: كمك مان كنيد. اينجا واقعا وحشتناك است. ترانزيت جاى عبور است جاى ماندن و زندگى كردن نيست. بچه هايم ١٨ ماه است خورشيد را نديدند. اين را به كى بگويم. اينجا مسكو است. چيزي كه اصلا معنى ندارد حقوق بشر است. من را نجات بديد هر كارى كه از دست تان بر ميايد برايمان انجام دهيد. نگذاريد بچه هايم تلف شوند
با شنيدن حرفهاي زهرا ابتدا لحظاتى گيج و مبهوت شده بودم. به او دلداري دادم. گفتم ما دير فهميدم اما سريع ميجنبيم. تمام روسيه را تكان خواهيم داد