پنجشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۰
شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۹۰
محکوم نمودن حرکت شنیع تصاحب سفارت انگلستان در ایران توسط جامعه وبلاگنویسان سبز
حکومت جمهوری اسلامی با پیشه رو گرفتن یک استراتژی غلط همواره سعی داشته است تا با استفاده ابزاری از مردم و معرفی مردم ایران به عنوان حامیان خود، غرب را متقاعد سازد که مواضع و اقدامات عقبمانده ی حکومت جمهوری اسلامی، مورد حمایت اکثریت مردم ایران نیز می باشد و بدینوسیله با اتکا به پشتوانه ی مصنوعی خویش، اهداف خود را پیش برد. لذا هر بار به روشی متفاوت -گاهی با داغ کردن تنور انتخابات و یا گاهی با به میان آوردن مواجب بگیران خود و دیگر روش های ممکن- در راستای تحقق این امر کوشیده است.
در راستای همین امر، حکومت کنونی حاکم بر کشور با گذشت بیش از سه دهه از تسخیر سفارت آمریکا که تحت عنوان انقلاب دوم صورت پذیرفت، اکنون با توسل به همان شیوه ی غلط و آزمایش شده ی سی سال گذشته، مفتخرانه دست به تسخیر سفارت انگلستان در تهران زده و عاملان این حرکت شرم آور را به دروغ دانشجویان ایران معرفی نموده است. متاسفانه در این برهه، پوشش اخبار در سطح بین المللی نیز طبیعتا به همین صورت انجام گرفته است و حمله کنندگان به سفارت انگلیس، “دانشجویان و معترضان ایرانی” معرفی شده اند. لذا برماست تا با اقدامی شایسته مجددا به دولت ها و ملت های جهان یادآور شویم که این حکومت و مواجب بگیرانش، حکومت منتخب مردم و ملت ایران نیستند و ماندگاری این حکومت ناهمگون به سبب اقدامات برخی افراد، گروه ها و کشورهایی است که منافع خود را در بقای حکومت جمهوری اسلامی ایران می دانند. برخی جریاناتی که گاها ادعای مخالفت ایشان با جمهوری اسلامی گوش عالم را کر می کند.
جامعه وبلاگنویسان سبز با محکوم نمودن حرکت شنیع تصاحب سفارت انگلستان در ایران که مستقیما توسط نیروهای تحت امر مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است، به همراهان خود پیشنهاد می دهد که در واکنش به این حرکت گستاخانه ی حکومت جمهوری اسلامی و برای نشان دادن مخالفت صریح خود با آن، از هر فرصتی برای نشان دادن اعتراضات خود در شانزدهم آذر ماه استفاده کرده و همگی با هم فریاد آزادی سر دهیم.
بدینوسیله جامعه وبلاگنویسان سبز با مطرح کردن این موضوع رسما از تمام گروه های دانشجویی و فعالان مدنی تقاضا می کند با تحلیل شرایط موجود نسبت به انجام هرگونه حرکات اعتراضی در این روز و بمنظور محکوم نمودن تسخیر سفارت انگلستان در ایران موضع گیری نمایند.
جامعه وبلاگنویسان سبز- آذرماه سال هزار و سیصد و نودپيش بينی قرآنی .......
دامنه اکتشافات علمی در امريکا چنان گسترده است که هر ساله دولت اين کشور ميليارد ها دلار خرج ميکند تا دانشمندان نا شناخته های هستی را يکی پس از ديگری شناسايی کنند و دريچه های تازه ای بروی انسان بگشايند .
اين اکتشافات نه تنها در قلمروی فضا و کهکشان ؛ بلکه در همه عرصه های علمی و فنی جريان دارد و روزی نيست که پرده ای از راز هستی به کنار زده نشود و افق های تازه ای در برابر ديدگان ما گشوده نشود
ما ايرانيان اما ؛ سر گرم اکتشافات ديگری هستيم . اکتشافاتی که نه راه به جايی می برد ؛ نه گره ای از کارمان ميگشايد ؛ و نه دردی از هزار و يک درد بی درمان مان را دوا ميکند .
تازه ترين اکتشاف ما اين است که يک آقای ايرانی مقيم امريکا ؛ کشف کرده است که حادثه يازده سپتامبر و فرو ريختن برج های دو قلوی مرکز تجارت جهانی نيويورک ؛ قبلا در قرآن - در سوره توبه - پيش بينی شده بود !!
يعنی اينکه قرآن ؛ هزار و چهار صد سال پيش ؛ پيش بينی کرده بود که امريکايی وجود خواهد داشت ؛ برج دو قلويی وجود خواهد داشت ؛ بن لادنی خواهد بود ؛ بوشی خواهد بود ؛ ديک چينی ئی خواهد بود ؛يازده سپتامبری خواهد بود و باقی قضايا !!!!
حالا سئوالی که من دارم اين است (پيشاپيش بگويم از اينکه مرا مرتد و کافر و ملحد و قرمطی و ....بگوييد خم به ابرو نمی آورم و پشيزی به اين ياوه ها نمی دهم )
اگر در قرآن ؛ ماجرای يازده سپتامبر پيش بينی شده _ آنهم در سوره توبه و آنهم به اين روشنی _ چرا در همين قرآن تان ؛ از قتل علی ؛ از قتل عمر و عثمان ؛ از انقراض خلافت امويان ؛ از سرنگونی حکومت عباسيان ؛ از جنگ های صليبی ؛ از فروپاشی امپراطوری عظيم عثمانی ؛ و از آنهمه رويداد های سهمگينی که طی قرنها در جهان اسلام روی داده ؛ سخنی به ميان نيامده است ؟؟
مگر در هر يک از اين رويداد ها ؛ صد ها هزار مسلمان به قتل نرسيده اند و شهر ها و روستا ها و برج ها و بارو ها و کاخها و کوشک ها ويران نشده اند ؟؟ چگونه است که از رويداد يازده سپتامبر در قرآن سخن گفته ميشود اما از رويداد های عظيم تر و ويرانگر تری که طی همين هزار و چهار صد سال روی داده ؛ سخنی به ميان نيامده ؟؟
آیا غير از اين است که ما ايرانی ها - بخصوص مسلمانها - اسير و برده توهمات بيمارگونه ايم و همين توهمات بيمار گونه است که ما را در همان جايگاهی قرار داده است که هزار سال پيش و دو هزار سال پيش و سه هزار سال پيش بوديم ؟؟
ناصر خسرو قباديانی ؛ هزار سال پيش ؛ چه خوش سروده است :
درخت تو گر بار دانش بر آرد
به زير آوری چرخ نيلوفری را ......
روز ها در پی سالها
رضا شاه پهلوی ؛ در دوران سلطنت خود ؛ فقط يک بار از ايران خارج شد و ديداری از ترکيه بعمل آورد که طی آن سفر ؛ آتاتورک در پذيرايی از او سنگ تمام گذاشت .
آقای ناصر امينی که سالها پيش کنسول ايران در استانبول بوده اند ؛ کتابی نوشته اند تحت عنوان " روز ها در پی سالها " که خاطرات سياسی ايشان را در برميگيرد .
ايشان در جايی از خاطرات خود می نويسند :
" ...پس از خاتمه ماموريت چهار ساله مستشار الدوله صادق ؛ آقای خليل فهيمی به سمت سفير ايران در ترکيه منصوب شد .
فهيمی ؛ مردی افتاده ؛ ملايم ؛ شوخ و متلک گو ؛ خوشمزه ؛ با قدی کوتاه بود که هميشه سرش ميلرزيد و عصا و سرش را با هم تکان ميداد و راه ميرفت .
رضا شاه پس از بازگشت از ترکيه و پذيرايی شايانی که آتا تورک از او کرده بود ؛ در سلام نوروزی کاخ گلستان ؛ نسبت به سفير ترکيه در ايران - بر خلاف راه و روش معمول خودش - خيلی خوش و بش نشان داد و مدتی دست سفير ترکيه را در دست داشت و به زبان ترکی از مهمان نوازی های آتا تورک تشکر ميکرد .
سفير ترکيه که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجيد ؛ پس از خاتمه مراسم سلام ؛ اين جريان را با آب و تاب فراوان به آنکارا تلگراف ميکند و اظهار لطف بی سابقه رضا شاه را به اطلاع دولت ترکيه ميرساند .
پس از چندی ؛ در سالروز استقلال ترکيه ؛ آتاتورک هنگاميکه مقابل صف سفرای دولت های خارجی رسيد ؛ مرحوم فهيمی را که آن موقع سفير کبير ايران در ترکيه بود متقابلا مورد محبت قرار داد و او را در آغوش گرفت و بوسيد .
فهيمی که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجيد و بيش از معمول لق لق ميخورد ؛ مراتب را طی تلگرافی به شکوه الملک رييس دفتر مخصوص منعکس کرد و چون اجازه داشت گهگاه با شاه شوخی بکند ؛ در تلگراف خود چنين نوشت :
استدعا ميشود به خاکپای همايونی معروض داريد که در اظهار لطف و عنايت به سفير ترکيه در تهران امساک فرمايند زيرا اگر کار به اين ترتيب پيش برود ؛ ناموس چاکر در آنکارا به خطر خواهد افتاد !!
آقای ناصر امينی در کتاب " روزها در پی سالها " خاطره ای را نيز از محمد رضا شاه پهلوی نقل کرده اند که شنيدنی است .
ايشان می نويسند :
....اعليحضرتين هنگاميکه برای بازديد از تاسيسات اتمی فرانسه در جنوب اين کشور اقامت داشتند ؛ بعد از ظهر يک روز که شاه در باغچه مصفای هتلی در حومه شهر نشسته بودند ؛ اين مکالمات بين يکی از ايرانيان مقيم فرانسه با شاه بعمل آمد :
_ سلام آقای اعليحضرت !حالتون خوبه ؟ خوش آمديد اينجا ؛ خوشحالم که شما را می بينم و با شما فارسی حرف ميزنم ؛
من اسمم ژان هست ؛ کار و شغلم خيلی خوبه ؛ کليمی هستم ؛ فاميلم ميکائيلوفه ؛ پنجاه سال پيش وقتی ريختند در تهران و محله جهود ها را آتش زدند ؛ من فرار کردم ؛ پياده تا قزوين دويدم ؛ بالاخره بعد از ماهها خودمو به اينجا رسوندم ؛ اينجا کارخونه نساجی زدم و کار و بارم سکه شد . اين قاليچه هايی که توی اتاق شما انداخته اند و توی اتاق خانمتون ؛ مال من است . شما را بخدا مضايقه نکنيد ؛ هر کدوم شون رو دوست دارين ور دارين ...
شاه در حاليکه لبخندی به لب داشت گفت : خيلی ممنون
در اين موقع ؛ ژان دست در جيب خود کرد و يک لنگه گوشواره قديمی در آورد و گفت :
- اين گوشواره به گوش زن فتحعليشاه بود ؛ من آنرا در يک حراجی در پاريس خريده ام ؛ حيف که يک لنگه هست ؛ حالا که قاليچه رو ور نميدارين ؛ اين گوشواره رو به خانمتون بدين .
به اشاره شاه ؛ سرلشکر ايادی گوشواره را گرفت .
شاه پرسيد : خوب ؛ حالا چه ميکنيد ؟
ژان گفت : من هشتاد سال دارم ؛ روزا ورزش ميکنم ؛ اسکی روی آب ؛ پسر بزرگم جراح قلب است .
شاه پرسيد : آيا پسرتان به ايران سفر کرده است ؟؟
ژان گفت : خير ؛ اينجا بدنيا آمده ؛ فارسی بلد نيست
در اين موقع شاه دستور داد که وزارت دربار ترتيب مسافرت پروفسور ميکائيلوف فرزند ژان را به ايران بدهد .
پنجشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۰
آيا ايرانيان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند
--
در سال ۶۳۶ ميلادي اعراب مسلمان به ايران حمله کردند
-
متاسفانه عدهاي نيز بر اين گمان هستند که ايرانيان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند!!!
عبدالحسين زرين کوب در کتاب دو قرن سکوت مي نويسد: فاتحان، گريختکان را پي گرفتند؛ کشتار بيشمار و تاراج گيري باندازه اي بود که تنها سيصد هزار زن و دختر به بند کشيده شدند.شصت هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتري زر و سيم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهاي برده فروشي اسلامي به فروش رسيدند ؛ اعراب با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ي بسيار بر جاي نهادند.
پس از تسلط اعراب
در حمله به سيستان؛ مردم مقاومت بسيار و اعراب مسلمان خشونت بسيار کردند بطوريکه ربيع ابن زياد ( سردار عرب ) براي ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدري بساختند از آن کشتگان ( يعني اجساد کشته شدگان جنگ را روي هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکيه گاهها ساختند؛ و ربيع ابن زياد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سيستان هزار هزار ( يک ميليون ) درهم به امير المومنين دهند با هزار غلام بچه و کنيز. ( کتاب تاريخ سيستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاريخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)
در حمله اعراب به ري مردم شهر پايداري و مقاومت بسيار کردند ؛ بطوريکه مغيره ( سردار عرب ) در اين جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگيدند و پايمردي کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با ني شماره کردند و غنيمتي که خدا از ري نصيب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاريخ طبري؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)
در حمله به شاپور نيز مردم پايداري و مقاومت بسيار کردند بگونه اي که عبيدا ( سردار عرب ) بسختي مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصيت کرد تا به خونخواهي او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهيان عرب نيز چنان کردند و بسياري از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخي؛ صفحه 116 -کتاب تاريخ طبري؛ جلد پنجم صفحه 2011)
در حمله به اليس؛ جنگي سخت بين سپاهيان عرب و ايران در کنار رودي که بسبب همين جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گرديد در گرفت. در برابر مقاومت و پايداري سرسختانه ي ايرانيان؛ خالد ابن وليد نذر کرد که اگر بر ايرانيان پيروز گرديد « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسيان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ مي آوردند و در رود گردن مي زدند » مغيره گويد که « بر رود؛ آسياب ها بود و سه روز پياپي با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هيجده هزار کس يا بيشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسيان ) در اليس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاريخ طبري؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم برگ 123)
در شوشتر؛ مردم وقتي از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهاي سه پهلوي آهنين بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند. چون قشون اسلام به آن حوالي رسيدند ؛ خارها به دست و پاي ايشان بنشست ؛ و مدتي در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آناني را که از پذيرفتن اسلام خود داري کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )
در چالوس رويان؛ عبدالله ابن حازم مامور خليفه ي اسلام به بهانه (دادرسي ) و رسيدگي به شکايات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان هاي متعددي جمع کردند و سپس مردم را يک يک به حضور طلبيدند و مخفيانه گردن زدند بطوريکه در پايان آنروز هيچ کس زنده نماند ... و ديه ي چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور مي بردند. (کتاب تاريخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاريخ رويان؛ صفحه ۶۹ )
در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ي مردم شهر را بجز يک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303)
در حمله به نيشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کينه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوريکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام مي کشتند و غارت مي کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282 (
در حمله ي اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهيان اسلام به سختي جنگيدند؛ بطوريکه سردار عرب ( سعيد بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پايداري و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعيد ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « يک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسليم شدند؛ اما سعيد ابن عاص همه ي مردم را بقتل رسانيد؛ بجز يک تن؛ و در توجيه پيمان شکني خود گفت: « من قسم خورده بودم که يک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهيان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاريخ طبري جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ )
پس از فتح" استخر" (سالهاي 28-30 هجري) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند براي بار دوم" استخر" را محاصره کنند.مقاومت و پايداري ايرانيان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگين کرد بطوريکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم " استخر" که خون براند. پس خون همگان مباح گردانيد و چندان کشتند خون نمي رفت تا آب گرم به خون ريختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند "چهل هزار کشته " بودند بيرون از مجهولان.(کتاب فارسنامه ابن بلخي صفحه 135-- کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)
رامهرمز نيز پس از جنگي سخت به تصرف سپاهيان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسياري از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراواني را برده ساختند و مال و متاع هنگفتي بچنگ آوردند.(کتاب الفتوح؛ صفحه 215)
مردم کرمان نيز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو ميليون درهم و دو هزار غلام بچه و کنيز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند.(کتاب تاريخ يعقوبي صفحه 62 -کتاب تاريخ طبري جلد پنجم صفحه 2116, 2118 - کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم صفحه 178,179)
جنايات اعراب تنها به اين شهرها ختم نشده است و اينها تنها گوشهاي از تاراج ميهنمان به دست تازيان بود و آشکارا مقاومت ايرانيان در برابر آنان را ثابت ميکند. اگر شهر خاصي مورد نظر شما بود خوشحال خواهم شد که روايت آنرا شرح دهم.
در کتاب عقدالفريد چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخني از خسرو پرويز نقل شده که مي گويد: اعراب را نه در کار دين هيچ خصلت نيکو يافتم و نه در کار دنيا. آنها را نه صاحب عزم و تدبير ديدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومايگي و پستي همت آنها همين بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جاي و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بينوايي و نيازمندي مي کشند و يکديگر را بر اثر گرسنگي و درماندگي مي خورند.از خوردنيها و پوشيدنيها و لذتها و کامروانيهاي اين جهان يکسره بي بهره اند.
چهارشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۰
وقتی احمقی...
برای ظهور آقا امام زمان جمیعاٌ صلوات............!!!!!
جمعه، آبان ۲۰، ۱۳۹۰
دوشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۰
پنجشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۹۰
چهارشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۰
خبرگزاری فارس : منصور ارباب سیار، متهم به تجاوز و تشکیل خانههای فساد در ایران تحت تعقیب میباشد.
امروز که از خواب بلند شدم داشتم فکر میکردم که فالس نیوز چه تیتری میخواد برای این خبر انتخاب کنه، هزار تا فکر کردم آخرش به این نتیجه رسیدم که حتما طرف رو متهم میکنند به تجاوز و ... ولی با کمال تعجب دیدم اینبار برادران سپاهی واقعا خلاقیت به خرج دادند و اینسری یارو رو متهم به دزدی کردند .
دوشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۹۰
سهشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۰
دوشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۰
پدیده آخوند گرفتگی
چهارشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۰
فرنچ کیس محمد از فاطمه
شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۰
جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۹۰
بیانیه جمعی «جامعه وبلاگنویسان سبز» در خصوص اعتصاب 18 تن از زندانیان سیاسی
جامعه وبلاگنویسان سبز: در این روزها که حاکمیت بنای خود را بر ادامه سرکوب و نشنیدن صدای دلسوزان کشور گذاشته است، شاهد اعتصاب غذای 12 تن از زندانیان سیاسی در زندان اوین و پیوستن 6 تن دیگر از زندانیان سیاسی رجایی شهر به ایشان هستیم و شاهد آنیم که هرچه می گذرد، حاکمیت نه تنها در راستای پاکسازی پرونده ی گناه آلود خویش گام بر نمی دارد، بلکه سعی دارد تا رکوردی تازه از ننگ و سیاهی را در تاریخ پرفراز و نشیب چند هزار ساله ی کشورمان بر جای گذارد.
همه ی آنانی که زندان های مخوف حکومت جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، به خوبی می دانند که در زندانهای جمهوری اسلامی به خودی خود شرایط برای زندانیان سیاسی سخت و طاقت فرساست و حاکمیت از فراهم آوردن شرایط حداقلی و اولیه مورد نیاز نیز سر باز می زند. شرایط برای زندانیان سیاسی آنچنان است که حتی در صورت مراقبت کامل زندانی از جسم و جان خویش، امکان به خطر افتادن سلامت فرد زندانی بسیار محتمل است چه برسد به آنکه دست به اعتصاب غذا نیز بزند.
همانطور که در مرگ دردناک هدی صابر و هاله سحابی شاهد بودیم، این حکومت ثابت کرده که برای حفظ قدرت حاضر است تا تمامی اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد و ابایی از پرپر کردن گلها و سرمایه های کشور ندارد. حکومتی که رهبر آن شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی سر می داد، در عمل به حکومتی با کارکرد فساد حداکثری و درک حداقلی از شرایط کنونی کشور تبدیل شده است. گویا حکومت بنا را بر آن گذاشته تا با از بین بردن سرمایه های سازنده ی این کشور و به روی کار آوردن غلامان حلقه به گوش و مجیز گوی، درهای بسته شده برای اصلاح حاکمیت را قفل هایی فولادین زند و اصلاح ناپذیر بودن خود را بیش از پیش به اثبات برساند.
حاکمیت باید بداند که هیچگاه و در هیچ کشوری تداوم جو خفقان و سرکوب امکان پذیر نبوده است و حکومت جمهوری اسلامی نیز در این امر مستثنی نیست. حاکمان بدانند که مسئولیت جان و سلامت این 18 تن از زندانیان سیاسی، مستقیما بر عهده ی حاکمیت و شخص رهبر جمهوری اسلامی است و گوشزد می گردد که تسلیم نشدن در مقابل خواست های مردم و این زندانیان سیاسی، رفته رفته پتانسیل اعتراضات مردمی را افزایش خواهد داد و در صورت فراهم نبودن شرایطی سالم و آزاد برای بیان این اعتراضات به صورت مدنی، در هنگام شکست و یا بازشدن ناگهانی فضای خفقان و سرکوب، شاهد واکنشی غیر قابل کنترل از معترضین خواهیم بود که قدرت کنترل آن در توان هیچ حکومت استبدادی و هیچ نیروی بازدارنده ای نخواهد بود.
ما بخشی از وبلاگنویسان سیاسی کشور همگی خواستار پیگیری مطالبات زندانیان سیاسی و عقیدتی توسط فعالان جنبش آزادیخواهی کشور و از طریق همه مراجع ملی و بین الملی هستیم و از مردم کشورمان تقاضا داریم که با فعالیت هرچه بیشتر خود، هزینه ی ادامه ی روند موجود را برای حاکمان سنگین نمایند و اجازه ی از دست رفتن تدریجی سرمایه های کشور را به حاکمان ندهند.
در پایان خطاب به زندانیان سیاسی اعلام می داریم که ما نیز همچون دیگر مردم کشورمان صدای شما را شنیدیم و اکنون بر ماست که پیام مقاومت شما را منعکس کنیم. شما با ایستادگی خود نشان دادید ذره ای از مطالبات حقه مردم عقب نشینی نکرده و برافراشته نگاه داشتن پرچم مبارزات توسط آزادی خواهان در این سوی میله های زندان را خواستار شدید. همراهان دربند، بدانید که ما به سرمایه های گرانبهایی چون شما در ساختن ایران فردا سخت نیازمندیم. از شما دریادلان خواستاریم تا به اعتصاب غذای خود پایان داده و منتظر واکنش متقابل آزادیخواهان در حمایت از خواستهای مشروعتان در مناسبت های پیش رو باشید.
جامعه وبلاگنویسان سبز- 3 تیر 1390
شنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۰
حمایت جمعی «جامعه وبلاگنویسان سبز» از انجام حرکات اعتراضی در خرداد ماه
من آن موجم که آرامش ندارم
به آسانی سر سازش ندارم
اگرخاموش بنشینم روا نیست
دل از دریا بریدن کار ما نیست
موجی که از خرداد 88 با ایستادگی بزرگمردانی چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حمایت جانانه تر مردم ایران، برای برانداختن استبداد و خودکامگی در ایران آغاز شد، اینک پس از فراگیر شدن در میان تعداد قابل توجهی از کشورهای استبداد زده ی منطقه، در حال بازگشت به مبدا است و متولیان خود را فرا می خواند تا مجدداً پایه های حکومت خودکامه را به لرزه درآورند.
باتوجه به شرایط کشور، جامعه وبلاگنویسان سبز، از حاکمان ناشنوای ایران می خواهد که هرچه سریعتر پنبه ها را از گوش بیرون کشیده و صدای خیل عظیم و آماده ی مردم ایران را که برای خشکاندن ریشه های ظلم و استبداد، ذوب کردن میله های زندان و در هم کوبیدن فرهنگ ارباب و رعیتی، هماهنگ می شوند را بشنوند.
حاکمان به گوش باشند که با توجه به اتخاذ سیاست های غلط در قبال ایرانیان معترض به وضع حاکم در کشور و بگیر و ببند های غیر قانونی، سرکوب معترضان مسالمت جو و پایمال کردن حقوق اولیه ی آنها، زندانی کردن رهبران جنبش سبز و در یک کلام بستن آخرین درهای امید به اصلاح حکومت خودکامه کنونی، هیچ تضمینی برای کنترل اعتراضات آتی معترضان وجود ندارد و چه بسا که درصورت پایفشاری بر این سیاست های غلط و عدم اصلاح هرچه سریعتر شرایط موجود، به سرنوشت مبارک ها و بن علی ها دچار گردند.
ما به حاکمان هشدار می دهیم که هرچه سریعتر و قبل از بازگشت موج سهمگین اعتراضات منطقه ای به ایران، بمنظور برون رفت از شرایط زیانبار کنونی، زندانیان سیاسی را بدون هیچگونه قید و شرطی آزاد کرده، دستور لغو حبس خانگی رهبران جنبش سبز را صادر نموده و به خواسته های صاحبان اصلی کشور، که همانا مردم میباشند، تن دهند.
بدینوسیله، جامعه وبلاگنویسان سبز، با اعلام حمایت خود از انجام حرکات اعتراضی و اعلام مشارکت فعال اعضا در اعتراضات خرداد ماه، از تمامی نامداران ملی، نهاد ها و سازمان های مستقل، فعالین و قشرهای سیاسی، مذهبی، علمی، هنری، ورزشی و دیگر مردم کشورمان می خواهد که از اعلام حمایت خود و حضور گسترده و فعال در این اعتراضات دریغ نکرده و با رشادت های خود و همدلی و اتحاد با یکدیگر، گامی اساسی در راستای درمان بیماری مزمن استبداد بردارند.
جامعه وبلاگنویسان سبز- خرداد 1390
جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۰
گزیده ای از دانستنی های اسلامی
|
پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۰
مملکت است یا تیمارستان ؟؟
رجانيوز: حضرت آيت الله جوادی آملی در ادامه سلسله درس های اسلام و بهداشت كه چندی است در حوزه علميه قم برگزار ميشود با اشاره به خطرات و مضرات استفاده از نوشابه های گازدار گفت: «استفاده از نوشابه های گازدار علاوه بر اين كه براي سلامتی انسان مضر است باعث افزايش خطر ابطال وضو نيز ميشود زيرا نوشيدن نوشابه های گازدار سبب ايجاد فعل و انفعالات شيميايي و در نتيجه توليد گاز در بدن ميشود.»
معظم له ضمن دعوت نمازگزاران به تحريم انواع نوشابه های گازدار فرمودند: «امت مسلمان و نمازگزاران عزيز مي توانند به جاي استفاده از نوشابه های گازدار، دوغ محلي بنوشند زيرا هم بدون گاز است، هم برای بدن مفيد است و هم اين كه ريسک ابطال وضو را تقريبن به صفر درصد تقليل ميدهد.»
*********
خبرگزاری فارس: نماينده قم در مجلس شورای اسلامي خواستار تغيير نام امام دهم شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، حجت الاسلام و المسلمین آشتیانی نماينده مردم قم در مجلس ضمن اشاره به نامانوس بودن نام نقی در ميان قشر جوان گفت: «شايد در برهه ای از زمان، نام نقی زيبا بوده باشد اما در وضعيت كنونی، قطعن چنين نيست زيرا اين نام آنقدر ضايع است كه مستمسكي شده در دست دشمنان تشيع كه آن امام گرانقدر را دست بيندازند.ايشان در پايان افزودند: «بنده عاجزانه از نمايندگان مجلس و هيئت رئيسه محترم تقاضا ميكنم ترتيبی اتخاذ كنند تا به جای نام نقی كه اين روزها در فرهنگ لغت دشمنان نظام و اسلام و تشيع مترادف با خل وضع است، نامي نيكو كه برازنده ی شخصيت امام دهم باشد، انتخاب شود
**********
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات میگوید دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی «به این راحتی اجازه نمیدهند که ویروسی وارد کشور شود» و نمیگذارند «هر ویروسی» در ایران فعالیت کند.به گزارش واحد مرکزی خبر، آقای مصلحی گفته است: «سلطهای کـه تشکیلات اطلاعاتی کشور بر شبکه مجازی و اینترنت دارد به این راحتی اجازه نمیدهد که ویروسی وارد کشور شود.»
وی افزوده است: «اگر یک جایی هم جاسوس و یـا یک فرد فریب خوردهای هم اقدامی را انجام دهد با پیش بینیهای بسیار خوبی کـه در وزارت اطلاعات صورت گرفته، ویروسها کنترل میشود.»
وزیر اطلاعات ادعا کرده که «مـا به عنوان دستگاه اطلاعاتی تسلط کامل داریم و اجازه فعالیت هر ویروسی را نخواهیم داد همانگونه که قبلا ویروسی نفوذ کرده بود که با آن برخورد کردیم.»
اظهارات حیدر مصلحی در شرایطی بیان میشود که سال گذشته، گزارشهایی از نفوذ ویروس اینترنتی «استاکس نت» به تاسیسات هستهای ایران انتشار یافت و گفته شد که نتیجه آن، اختلال در این تاسیسات و از جمله تاخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر بوده است.
در همانحال، مقامهای جمهوری اسلامی ضمن تایید نفوذ ویروس استاکس نت، تاثیر منفی آن بر فعالیت تاسیسات هستهای را تکذیب کردند.
در مورد اقدام نهادهای جمهوری اسلامی در زمینه جنگ کامپپوتری، پس از اعلام نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، تعدادی از سایتهای اینترنتی منتقد دولت هک شد و در مواردی، مهاجمان با درج اطلاعیهای، خود را ارتش سایبری ایران معرفی کردند.
*********
رئیس دفتر جنجالی احمدینژاد گفته است: «با آغاز قيام صغري حضرت صاحب الزمان ما به قدرت مطلق میرسیم و ديگرهيچ ارتباط و كاري با روحانيت، مرجعيت و ولايت فقيه نخواهیم داشت و مستقیمن از ولیعصر تبعیت خواهیم کرد.»
به گزارش «محبت نیوز» به نقل از خودنویس، سایت «ندای انقلاب» از جلسه اسفندیار رحیم مشایی با نزدیکان و اطرافیان خود پرده برداشته که با اشاره به حملات اخیر به دولت و شخص وی گفته است: «اجازه دهید هر چقدر میخواهند تخریب کنند و دروغ بگویند ما بايد تا ۱۴ خرداد سكوت مطلق كنيم و روز اول رجب روز پايان سكوت ما خواهد بود.» سایت «عماریون» هم از ارتباط «جنگیر» دولت در سالهای قبل با «دفتر هاشمی رفسنجانی» نوشته است.
اجازه دهید هر چقدر میخواهند تخریب کنند و دروغ بگویند ما بايد تا ۱۴ خرداد سكوت مطلق كنيم و روز اول رجب روز پايان سكوت ما خواهد بود.