پنجشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۴

خرم تويى ! گاوم تويى

ديروز احمدي نژاد به خرم آباد رفت , کاري ندارم به اينکه اونجا چه چرت و پرت هايي دوباره درباره انرژي هسته اي تحويل مردم داده يا اينکه براي احساسات مردم با زبان لري حرف زده
ولي باور کنيد هر وقت ميبينم که اين آقا يا آ سيد علي روضه خوان به يک جايي سفر مي کنند و تلويزيون و روزنامهاي رژيم از انبوه حضور مردم صحبت مي کنند ياد ماجراي جالبي ميفتم
ماجرا از اين قرار است که
ظل السلطان ، در اصفهان ، يك بار حسينقلى خان ايلخان بختيارى را به مهمانى ، از ده به شهر آورد و بسيار تجليل كرد و خصوصا او را يك روز در حضور رجال شهر ، در تالار يكى از كاخ هاى بزرگ صفوى ميهمانى كرد
در همان لحظه ، ناگهان ، يك لر بختيارى ، سر و پا برهنه ، سراغ ايلخانى را گرفت و خود را به كاخ رساند و به مجلس در آمد و سلام گفت خان سر برداشت و خشمگين گفت : برادر ، براى چه به شهر آمده اى ؟
گفت : آمده ام تو را زيارت كنم
خان گفت : احمق ! خر و گاو و گوسفند را رها كردن ، و چندين فرسخ پياده به ديدن من آمدن ، چه ضرورت دارد ؟ لر گفت : چه فرمايشى ميكنى خان ؟ خرم تويى ! گاوم تويى ! گوسفندم تويى ..! همه چيزم تويى

۱ نظر:

ناشناس گفت...

واقعا زيبا بود