يکي از مسئولين رده بالاي ايراني در گفتگو با خبرگزاريهاي خارجي گفت: خامنه اي سه روز پيش در پي حاد شدن وضع جسماني اش به بيمارستان ونک در تهران منتقل شده است از جزييات دقيق حال خامنه اي اطلاع دقيقي در دسترس نيست ولي گفته ميشود براي کاهش درد مقدار زيادي داروي آرامبخش به ايشان تزريق شده است خامنه اي که گفته ميشود به سرطان نيز مبتلا هست هم اکنون در بيمارستان زير نظر پزشکان مي باشد,گفته مي شود اين خبر ممکن است منجر به بي نظمي بزرگي در کشور شود
چهارشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۵
حاج آقا سرطان دارند
يکي از مسئولين رده بالاي ايراني در گفتگو با خبرگزاريهاي خارجي گفت: خامنه اي سه روز پيش در پي حاد شدن وضع جسماني اش به بيمارستان ونک در تهران منتقل شده است از جزييات دقيق حال خامنه اي اطلاع دقيقي در دسترس نيست ولي گفته ميشود براي کاهش درد مقدار زيادي داروي آرامبخش به ايشان تزريق شده است خامنه اي که گفته ميشود به سرطان نيز مبتلا هست هم اکنون در بيمارستان زير نظر پزشکان مي باشد,گفته مي شود اين خبر ممکن است منجر به بي نظمي بزرگي در کشور شود
دوشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۵
سقاخانه الکترونيکي
فغان ز ابلهی اين خران بی دم و گوش
یکشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۵
شريك 50 درصدي نمايندگي "ب.ام.و" در ايران

به گزارش خبر خودرو، نورياني براي تضمين سود واردات خود وادار شد تا با موسسه "ري" كه تحت زعامت آستان شاه عبدالعظيم حسني قرار دارد همكاري كندشايد نورياني شريكي بهتر از شركتي كه تحت هدايت حجت الاسلام و المسلمين ري شهري باشد را پيدا نکرد. البته نورياني تاكيد مي كند كه اين شراكت به نفع هر دو گروه خواهد بود
سهشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۵
غذاى نذرى و عرق سگي
به من مى گويد : ببين آقا ... هر وقت كه صحبت از غذاى نذرى به ميان مى آيد ، حالت استفراغ به من دست مى دهد ! . مى دانى ؟ مرا ياد خاطره ى بدى مى اندازد
مى پرسم : چه خاطره اى ؟
مى گويد : سالها پيش ، يعنى سال هايى كه من هنوز يك كودك دبستانى بودم ، پدر و مادرم ، تصميم گرفتند ايام محرم را بهمراه چند تن از دوستان شان به شمال ايران بروند تا هم از هياهوى سينه زنى ها و قمه زنى ها و خود زنى ها و عزادارى ها و روضه خوانى ها و مرثيه خوانى هاى تهران خلاص بشوند ، هم چند روزى را فارغ از دود و دم و سرسام و شلوغى تهران ، در صفحات شمال بگذرانند .بنا بر اين پيش از آنكه تاسوعا و عاشورا از راه برسد ، بار و بنديل شان را بستند و راهى شمال شدند . من هم كه از اينهمه عزادارى و نوحه و گريه و ماتم و سينه زنى و غم و اندوه به جان آمده بودم ، كلى خوشحال بودم كه بالاخره فرصتى به دست آمده است كه بتوان از اين محنت كده اى كه " تهران " نام دارد دور بشوم
ما دستجمعى به شمال رفتيم و در يكى از شهر هاى ساحلى مستقر شديم . پدرم و دوستانش كه براى تمدد اعصاب و رفع خستگى به شمال آمده بودند ، تصميم گرفتند مقدارى " ام الخبائث ! " گير بياورند و دور از چشم پاسدار و بسيجى و جاسوسان رنگ وارنگ اسلامى ، نوش جان بفرمايند و چند روزى را خوش باشند . چه كنند ؟ چه نكنند ؟ چطورى اين " تلخابه ى ترس محتسب خورده " را گير بياورند ؟؟ كه يكى از اهالى محل كه با پدرم آشنايى و دوستى داشت با لحنى مطمئن گفت : اى آقا ....!! اينكه كارى ندارد . من براي تان پيدا مى كنم .!! و پشت بندش دست پدرم را گرفت و راهى مركز شهر شد . من هم همراه آنان راه افتادم و به شهر رفتم و مى ديدم كه مادرم چقدر نگران و دلواپس است
وقتى كه به شهر رفتيم ، دسته هاى عزا دار ، سينه زنان و نوحه خوانان و زنجير زنان ،در گوشه و كنار شهر به عزا دارى و سينه زنى مشغول بودند . در جلوى صف عزا داران مردى بود كه به شدت به سينه اش مى كوبيد و چنان عزا دارى شداد و غلاظى مى كرد كه انگار يكى از جان بر كفان امت اسلام است ! دوست پدرم آهسته به سويش رفت و در گوش او چيزى گفت . او هم فورا از صف سينه زنان بيرون آمد و خود را به ما رساند و پس از چاق سلامتى و احوالپرسى ، همگى ما را ريسه كرد و به خانه اش برد . در خانه اش ديگ هاى پلو و انواع و اقسام غذاهاى نذرى بار گذاشته بودند و عده اى زن و مرد اينطرف و آنطرف مى رفتند . او از درون خانه اش چند بطر عرق خانگى به پدرم داد و دو ظرف غذاى نذرى هم به ما بخشيد و با لحن يك مسلمان معتقد مومن گفت :غذاى نذرى است ، نوش جان بفرماييد !! اجر تان با سيد الشهدا
دوشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۵
مجلس اسلامي
و اگر حوصله داشتين يه خورده هم رو اين عکسها فکر کنيد!!
و ببينيد در جلسه اي که در آن در باره سياستهاي کلان کشور تصميم گرفته ميشه چي ميگذره!!
يک نماينده داره خودشو از عکاس قايم ميکنه , يکي داره از يکي ديگه عکس يادگاري مي گيره , يک تعداد دارن با احمدي نژاد خوش و بش ميکنن , يه عده دور رئيس مجلس جمع شدن , يک تعداد هم که اصلا تو باغ نيستن ...
به قول نيمای بزرگ : به کجای اين شب تيره بياويزم قبای ژنده خود را ؟؟
شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۵
محکومیت ضرب و شتم یک دانشجوی ایرانی توسط مامور امنیتی سفارت ایران
به اطلاع می رساند اخیرا وابستگان فکری طیف مصباح یزدی سفارت و کنسولگری ایران در پاریس را بدست گرفته و با شدت هر چه تمامتر فشار را به دانشجویان و تشکلهای مخالف و منتقد جمهوری اسلامی اعمال می نمایند ، ضارب فوق که از جمله همان وابستگان فکری است و از ماموران امنیتی سفارت و داماد یکی از بلند پایگان وزارت امور خارجه می باشد که صرفا بخاطر ضوابط خانوادگی به این سمت منصوب شده است . گروه های فشار حکومتی در پاریس مدتهاست که خط تشنج و تفرقه را در میان تشکلهای ایرانی دنبال نموده اند و دانشجويان ايراني بزودي تصميم دارند در واکنش به اين اهانت گروههاي فشار دست به تحصن و اعتراضات گسترده اي بزنند
فدراسیون دانشجویان مدافع صلح و حقوق بشر
جمعه، مهر ۲۸، ۱۳۸۵
صنعت امام زاده سازی
طی يکسال ؛ امام زاده های ايران ؛ سی و هفت ميليارد تومان در آمد داشته اند
يعنی مردم بيچاره ايران ؛ که خودشان به نان شب محتاج اند و با هزار و يک درد بی درمان دست به گريبان هستند ؛ رفته اند در اين امام زاده ها دخيل بسته اند ؛ ناله و ندبه کرده اند ؛ گريبان چاک داده اند ؛ اشک ريخته اند و حاجت خواسته اند ؛ و چون هيچيک از اين امامزاده ها اهل نسيه کاری نيستند و چک و سفته هم قبول نمی فرمايند و هيچ حاجتی را بدون پول بر آورده نمی کنند ؛ لاجرم ؛ همين مردم پا برهنه و گرسنه ؛ سی و هفت ميليارد تومان به اين امامزاده ها رشوه داده اند بلکه دردی از آنها درمان بشود ؛ حاجتی بر آورده بشود ؛ برای دخترشان شوهری پيدا بشود ؛ همسر شان حامله بشود ؛ عروس شان از سر بهوايی بيرون بيايد ؛ گاو و گوسفند شان از بلايای ارضی و سماوی در امان بمانند ؛ فلان بيماری شان شفا پيدا بکند؛ و خلاصه اينکه يکی از هزار و يک حاجت شان بر آورده بشود
ميدانيد که اساسا دستگاه روحانيت – بخصوص روحانيت شيعه – از نظر تاريخی ؛ بر تلکه گيری از عوام تکيه دارد و به همين خاطر است که صنعت امامزاده سازی در ايران – بر خلاف صنايع ديگر – صنعتی پر رونق هست و هر روز در گوشه ای ؛ يکی خواب نما ميشود و از خواب نمای او امامزاده ای سر بر ميکشد و دکان دو نبشی برای آقايان ملايان فراهم ميشود تا حضرات همچنان بر خر مراد سوار باشند و بخورند و بنوشند و بتازند و بنازند و بر گرده خلق بنشينند و به ريش همگان بخندند
آقای چمران ؛ معاون بقاع و اماکن متبرکه در سازمان اوقاف ؛ با کلی خوشحالی فرموده است که در آمد همين امامزاده ها در سال 84 نسبت به سال 83 رشد بسيار خوبی داشته کما اينکه اين در آمد از 27 ميليارد تومان به 37 ميليارد تومان رسيده است
به زبان ساده تر ؛ امامزاده ها در سال گذشته ؛ کاسبی شان کلی روبراه بوده و شکر خدا هيچگونه ضررو زيانی متوجه کسب و کار آنها نشده است
جالب ترين بخش اين خبر اين است که آقای معاون اوقاف فرموده اند که : در ايران مجموعا هشت هزار امامزاده وجود دارد و اين 37 ميليارد تومانی که در سال 84 نصيب امامزاده ها شده ؛ فقط و فقط مربوط به سه هزار تا از امامزاده ها بوده و اگر قرار باشد در آمد سالانه همه امامزاده ها – از امامزاده بی غيرت بگير تا فلان امامزاده در شالغوز آباد - را حساب کنيم سر به دويست – سيصد ميليارد تومان ميزند
در حاليکه امامزاده ها و آقا زاده ها هر روز در ايران پولدار تر و پروار تر ميشوند ؛ شکاف طبقاتی در ميهن ما هر روز عميق تر ميشود و بر اساس تازه ترين آماری که منتشر شده ؛ ده و نيم درصد از جمعيت شهری ؛ و يازده در صد از جمعيت روستايی کشور ما در زير خط فقر مطلق هستند .يعنی از لحاظ جمعيتی اگر بخواهيم حساب کنيم ؛ هفت ميليون و 465 هزار نفر از جمعيت ايران زير خط فقر مطلق زندگی ميکنند
بر اساس نتايج يک تحقيق ؛ خانوار های تهرانی نيازمند 395 هزار تومان در آمد ماهانه هستند تا از فقر مطلق خارج بشوند و اين در حالی است که ميانگين حقوق کارمندان در حال حاضر صد و هفتاد هزار تومان اعلام شده است
نقشه جغرافيای فقر که بر اساس خط فقر استانی از سوی وزارت رفاه و تامين اجتماعی منتشر شده ؛ نشان ميدهد که خط فقر مناطق شهری 162 هزار تومان ؛ و خط فقر مناطق روستايی صد و سی هزار تومان در ماه است
اما آيا چنين در آمدی برای ميليونها نفر ميسر است ؟؟؟
چهارشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۵
در خانه علی مزن
اين روزها ؛ بمناسبت ماه مبارک ! رمضان ؛ شعری در ايران دهان به دهان ميگردد که نشان دهنده نفرت عميق مردم ما از دين دولتی و پلشتی های اسلام اين آقايان است .
شعر اين است
برو ای گدای مسکين در خانه علی زن
که علی ز در در آيد
و ترا چنان بگايد
که دگر به کس نگويی در خانه علی زن
دوشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۵
خود گويی و خود خندی ؛ عجب مرد هنر مندی ؟؟
يعنی اينکه اقتدار و عظمت و محبوبيت و اعتباری که الان جمهوری اسلامی در عرصه جهانی کسب کرده؛ در هيچ دوره تاريخی سابقه نداشته است .
ايرانی ها يک ضرب المثل دارند که ميگويد : مرده را که رو بدهی توی تخت و تابوتش تر ميزند حالا حکايت رهبر معظم انقلاب است
برای اينکه بدانيد اعتبار و عظمت مملکت ما در پهنه جهان چقدر است ؛اين خبر را برايتان نقل ميکنم که در تازه ترين بررسی هايی که صورت گرفته ؛ پاسپورت پنج کشور جهان ؛ در زمره بی ارزش ترين پاسپورت های جهان قرار گرفته اند .
اين پنج کشور عبارتند از : افغانستان ؛ عراق ؛ سومالی ؛ برمه ؛ و جمهوری اسلامی !!
يعنی اينکه ارزش و اعتبار کشور ما در مجامع بين المللی ؛ در حد سومالی و برمه و افغانستان است ! آنوقت رهبر معظم از اعتبار و اقتدار جهانی دولت اسلامی سخن ميگويد !1
برای اينکه بدانيد اعتبار و عظمت جمهوری اسلامی چقدر گسترده است ؛ بد نيست اين خبر را هم به نقل از آقای حسينعلی شهرياری ؛ نماينده مجلس و عضو کميسيون بهداشت و درمان اين مجلس برای تان باز گو کنم که : ايران ؛ از نظر شاخص های سلامت ؛ در ميان کشور های جهان ؛ در رتبه 106 سازمان بهداشت جهانی قرار دارد در حاليکه تا حدود هشت سال پيش ؛ ايران مقام نود و چهارم را در عرصه جهانی در اختيار داشت
به زبان ساده تر ؛ اگر کشور های جهان در عرصه بهداشت و درمان ترقی کرده اند ؛ جمهوری اسلامی فی الواقع وا ترقيده است
چهارشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۵
خرس و کلاغ
خرسی و کلاغی سوار هواپيما شده بودند.
هواپيما همينکه از باند فرودگاه به پرواز در آمد ؛ کلاغه زنگ بالای سرش را فشار داد .
مهماندار آمد و گفت : فرمايشی داشتين ؟؟
کلاغه گفت : نه ! همينطوری دلم خواست زنگ بزنم !
چند دقيقه ای گذشت ؛ کلاغه دوباره زنگ بالای سرش را فشار داد.
مهماندار آمد گفت : فرمايش ؟؟
کلاغه گفت : نه ! کاری ندارم ؛ همينطور خوش خوشانم شد ؛ گفتم زنگی بزنم !
مهماندار نگاه خشماگينی به کلاغه انداخت و راهش را کشيد و رفت
چند دقيقه ای گذشت . خرسه که شاهد ماجرا بود با خودش گفت : چطور است ما هم زنگی بزنيم ؟ اين بود که دستش را گذاشت روی دکمه و زنگ را به صدا در آورد .
مهماندار از راه رسيد و گفت :
فرمايشی داشتين ؟؟
خرسه گفت : نه ! همينطور خوش خوشانم شده بود و خواستم زنگی بزنم
مهماندار ؛ گوش آقا خرسه را گرفت و خواست از پنجره هواپيما بيندازدش بيرون
خرسه ؛ به ندبه و خواهش و استغاثه افتاد که : بخدا غلط کردم ؛ به گور پدرم و هفت پشتم خنديدم ؛ قول ميدم که ديگه از اين غلط های زيادی نکنم
کلاغه که شاهد قضيه بود در آمد به خرسه گفت : آخه مرد حسابی ؛ تو که بال پرواز نداری غلط ميکنی از اين کار ها ميکنی
حالا حکايت آقای احمدی نژاد و مناقشه ايشان با امريکاست .
من هر وقت سيمای دوست داشتنی آقای احمدی نژاد را توی تلويزيون می بينم بياد همين خرسه می افتم . می ترسم طفلکی سر آخر هم چوب را بخورد هم پياز را
سهشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۵
تا وقت هست راحت بکش

سيف الدين محمد فرغانی ؛ شاعر و عارف عصر مغول ؛ خطاب به آدمکشان و خونخواران مغول شعری سروده است که گويی حرف و سخن امروز ماست
هم مرگ بر جهان شما نيز بگذرد
هم رونق زمان شما نيز بگذرد
وين بوم محنت ؛ از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشيان شما نيز بگذرد
باد خزان نکبت ايام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نيز بگذرد
آب اجل که هست گلوگير خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نيز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در وفا نکرد
بيداد ظالمان شما نيز بگذرد
در مملکت چو غرش شيران گذشت و رفت
اين عو عوی سگان شما نيز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
هم بر چراغدان شما نيز بگذرد
زين کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نيز بگذرد
بر تير جورتان ز تحمل سپر کنيم
تا سختی کمان شما نيز بگذرد
دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۵
آ يت الله بوش دعا مى خواند
اينكه دعا ى آ قا ى بوش مستجا ب ميشود يا نه ، سئوالى است كه با يد از مردم امريكا پرسيد . اما شما هم ميدانيد که ايشان چه احمق جنگ آوري هستند در زمان جنگ هم ديديم هر چه شرق و غرب عا لم, داد و هوا را ه اندا خت بلكه اين آ قا ى بوش را از خر شيطا ن پيا ده كنند ، به كسى محل سگ نداد و بازم کار خودش رو کرد و نه آ قا ى بوش بيدى است كه از اين با د ها بلرزد
اما م خمينى در مرا سم ديگرى ، بمنا سبت تولد پيا مبر اسلا م در سى ام آذر 1363، تاكيد ميفرما يند كه : " مذهبى كه جنگ در آ ن نيست نا قص است !! اگر به حضرت عيسى سلا م الله عليه ، هم مهلت ميدا دند ، به همين ترتيب عمل ميكرد كه حضرت موسى سلام الله عليه عمل كرد .اين اشخا صى كه گما ن ميكنند كه حضرت عيسى اصلا سر اين كا ر ها را ندا شته و فقط يك نا صح بوده است ، اينها به نبوت حضرت عيسى لطمه وارد ميكنند ! برا ى اينكه پيغمبر شمشير دا رد . جنگ دارد . جنگ ميكند مردم را نجا ت بدهد
آقا ! ما تا همين ديروز مخا لف جنگ و آدمكشى و اين حرف ها بوديم ،اما بعنوا ن يك مسلما ن متقى !! و يك شيعه ى تما م عيا ر دوازده اما مى !! از روزى كه اين فرما يشا ت اما م خمينى را خوا نده ايم ، اصلا خودما ن نه تنها يك پا جنگ طلب شده ايم ، بلكه همه آشنايان و يك عده بر و بچه ها ى ديگر را كه مثل خود ما شيعه ى اثنى عشرى هستند و به اما م خمينى اقتدا ميكنند ، تهييج و تشويق كرده ايم كه همرا ه ما شمشير بردارند و همپا ى آقا ى بوش ولى فقيه امريكا !! شمشير بزنند تا نسل هرچه منا فقين و صدا ميا ن و دهريون و ملحدا ن و مشركا ن و شمريون و يزيديون و .......از روى زمين بر دا شته بشود .كجا ييد آقا شما ؟؟ مذهبى كه جنگ در آن نيست نا قص است آ قا
پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۵
فیلم «جنایت مقدس» ساخته رضا علامه زاده
فيلمی از هلالی مداح استشهادی حزبالله
از وبلاگ امير فرشاد ابراهيمي
اين فيلم بسيار كوتاه را از مجلس ترياك كشی با قليان « حاج عبدالرضا هلالی» يكی از مداحان مشهور و جنجالي انصار حزب الله را ببينيد. البته پكي ايشان ميزند و پكي هم خانمی كه در كنار دستش نشسته است ! فيلم گرچه بسيار كوتاه است اما واضح و گويا و لخت و عور تمام ماهيت مدعيان دينداري و حزب الله در ايران را به نمايش مي گذارد . بد نيست بدانيد كه هلالي در ماه محرم سال گذشته در حسينيه امام خميني و در جوار رهبر عزيزش علي خامنه اي اذن جهاد مي خواست تا تمامي بدحجابان را در مملكت امام زمان از دم تيغ بگذراند !البته از جماعتي كه افشاگري هاي حجه السلام پروازي را كه از فسق و فجور حزب الله و رهبر پرده برميداشت را دروغ نام نهادند ، افشاگري هاي منرا كه تمام زير و بالاي ايشان را فاش مي ساخت را دروغي به تحريك و تطميع دوم خردادي ها معرفي نمودند، هيچ بعيد نيست كه اين خانم را هم حوري و فرستاده شده از سوي امام زمان و يا نائبش معرفي نمايند
پنجشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۵
شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۵
فلکزدگي از نوع ايراني

شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۵
چرا کسي از نقده و کشته شدگانش حرف نميزند





جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۸۵
عاملان سرکوب تجمع ۲۲خرداد میدان هفت تیر
دوشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۵
قمی ها اسراييل را نابود ميکنند
اجازه بفرماييد عين خبر را از پايگاه اطلاع رسانی رسا برای شما نقل کنم تا اگر فردا پس فردا ؛ روضه خوانی ؛ ملايی ؛ مرده شوری کفن دزدی ؛ يا يک حجت الاسلام ديگری؛ مدعی شد که مردم سولوقون امريکا را نابود خواهند کرد زياد سورپرايز نشويد
آقای حجت الاسلام علی دوانی ؛ در مراسم بزرگداشت شخصيت حضرت فاطمه معصومه ؛ با قرائت حديثی از حضرت امام صادق فرمودند که : روزی خواهد آمد که مردم قم ؛ صهيونيزم را از خانه هايشان بيرون ميکشد و آنها را از بين خواهد برد
پايگاه اطلاع رسانی رسا - که وابسته به طلبه های حوزه علميه قم است - البته متن اين حديث را نقل نکرده اند ؛ و ما خيلی دل مان می خواست بدانيم که اين آقای حضرت امام صادق ؛ از کجا و چگونه خبر داشته اند که هزار سال بعد ؛ صهيونيزمی بوجود خواهد آمد و اسراييلی شکل خواهد گرفت و مردم قم اين افتخار را خواهند داشت تا همه صهيونيست ها را به دريا بريزند و لابد در اسراييل يک حوزه علميه ديگر بر پا کنند تا آدمخواران و رجاله هایی چون خمينی و خامنه ای و تمساح يزدی و مشکينی و موسوی های رنگ وارنگ و ريز و درشت ديگر تربيت بکند
سئوال ديگرم اين است که : اگر اين آقای امام صادق خبر داشتند که هزار سال بعد ؛ صهيونيزمی خواهد بود و اسراييلی خواهد بود و جمهوری اسلامی يی خواهد بود که خواهد توانست مشت محکمی به پوزه استکبار و استعمار و صهيونيزم و کاپيتاليزم و مارکسيسم و چند تا ايسم ديگر بزند ؛ چطوری خبر نداشته است غذايی که جلويش گذاشته اند غذای آلوده به سم هست و آنرا تناول فرمودند و دل و جگر شان از ما تحت شان بيرون آمد و به لقا الله پيوستند ؟؟؟
يعنی اين آقايان ملايان؛ که حالا بر خر مراد سوارند و چهار نعله ميتازند ؛ خيال ميکنند مردم ايران بالا خانه شان را اجاره داده اند و از عقل مرخص اند ؟؟؟
پنجشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۵
!!!!! مانا چي ها
امروز هم ديدم که تو وبلاگشون براي آزادي اين آقا امضا جمع مي کنند
و با يک ادبيات مسخره سعي کرده اند کار دوستشان را توجيه کنند که خنده دارترين قسمت نوشتشون بود
ما که از بس فکر کرديم نفهميديم اينا براي چي از اين آقا مانا حمايت ميکنن ولي بعد ديدم اين ديگه مد شده که هر کي رو تو ايران بگيرن بايد اين آقايون وبلاگ نويس ازش حمايت کنند البته بدون توجه به اينکه يارو چيکار کرده
بنده شخصا با بازداشت اين آقا موافقم و اميدوارم براي يکبار هم که شده
دستگاه عدالت اين آقايون آخوندها واقعا عدالت رو اجرا کند
توهين به مردم بزرگ آذربايجان چيزي نيست که به سادگي از روي آن گذشت امروز هم شما دوستان لطفا بيخود از جانب اين آقا خودتون رو به موش مردگي نزنيد ,که مانا قصد توهين نداشته و از اين حرفها
برايم بسيار جالبه که اين آقايان حمايت کننده از يک طرف هم پرچم حمايت از مردم آذربايجان رو برافراشتن(بالاخره حمايت کنندن ديگه)
دوستان من يک سوال دارم از شما, تا آلان کجا بوديد
چرا تا امروز هيچکدام از شماها که الان پرچم حمايت از اين مردم را دست گرفتيد يک مطلب در مورد اين مردم ننوشتيد
در مورد آزادي تدريس زبان اين مردم ,از محروميت اين مردم ,چرا تا الان صحبت نميکرديد و براي اين چيزها امضا جمع نميکرديد
حال اگر واقعا حق طلب هستيد براي حمايت از اين خانواده و ۴خانواده ديگر که فرزندانشان را سر داستان کاريکاتور دوست شما ازدست دادند و براي حمايت از کل مردم نقده امضا جمع کنيد
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۵
آفتابه در فضا
چند روز پيش ؛ کنفرانسی در مالزی بر گزار شد تا در باره " اسلام و زندگی در فضا " بحث کند
هدف از اين کنفرانس دو روزه اين بود که به سئوالاتی که می تواند برای فضا نوردان مسلمان در مورد واجبات دينی در سفر به خارج از کره زمين پيش بيايد ؛ پاسخی بيابد !!
راديوی بی بی سی ميگويد : مالزی در صدد است سال آينده ؛ فضا نوردی را همراه با فضا نوردان روسی به فضا بفرستد .
به احتمال قريب به يقين ؛ اين فضا نورد ؛ مسلمان خواهد بود و از همين حالا مقامات مالزی عزا گرفته اند که اگر اين آقای فضا نورد مسلمان به فضا برود چگونه وضو بگيرد ؛ چگونه نماز بخواند ؛ چگونه احتمالا غسل جنابت کند ! ؛ و مهمتر اينکه چه خاکی بسرش بريزد با آفتابه ای که در وضعيت بی وزنی ؛ در هوا معلق خواهد ماند ؟؟!!
همانطور که ميدانيد ؛ مسلمانان پيش از نماز ؛ بايد وضو بگيرند ؛ اما نه تنها هر قطره آب در سفرهای فضايی ؛ بسيار ارزشمند است ؛ بلکه عموما شستشو در وضعيت بی وزنی در فضا غير ممکن است .
مسلمانا ن ؛ همچنين برای خواندن نماز بايد رو به قبله بايستند ؛ و يافتن قبله در فضا پيماهايی که با آن سرعت سرسام آور در حرکت هستند ؛ آنهم در وضعيت بی وزنی غير ممکن است .
جنبه ديگر نماز اين است که زمان بر پا کردن نماز ؛ با طلوع و غروب آفتاب محاسبه ميشود . اما حين حرکت در مدار خورشيد ؛ بيش از ده بار طلوع و غروب خورشيد مشاهده ميشود ( بيچاره فضا نورد مسلمان که بايد روزی ده بار و هر بار هفده رکعت نماز بخواند !! ترسم اين است که يارو همان بالا از مسلمانی استعفا بدهد و بگويد از طلا گشتن پشيمان گشته ايم )
به همين دليل وزارت علوم مالزی از گروهی از ملايان خواسته است تا اين مو ضوعات و سئوالات د يگری را که در رابطه با سفر مسمانان به فضا وجود دارد بررسی کنند !!!
حيف که دست مان به دامان مقامات مسلمان مالزی نمی رسد و گرنه پيشنهاد ميکرديم که چند تا از دانشمندان بنام ايران ؛ از جمله آيت الله مشکينی ؛ آيت الله خز علی - که مردم بی تربيت ايران اسمش را آيت الله خر علی گذاشته اند ؛ آيت الله تمساح يزدی ؛ ملا حسنی ؛ و يا همين آقای دوختور احمدی نژاد را به مالزی دعوت کنند که برای همه مشکلات و معضلات فضايی و هوايی و دريايی و زمينی و زير زمينی و زير دريايی راه حل دارند و در طرفه العينی می توانند برای " چگونگی کاربرد آفتابه در فضا " صد تا راه حل ارائه بدهند
نظر شما چيست ؟؟؟
جمعه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۵
خرافات
خرافات ؛ آنچنان در فرهنگ ما ؛ در سنت های ما ؛ در باور های ما ؛ و حتی در شکل بخشيدن به هويت ملی ما ؛ نقش داشته است که از ما ايرانی ها ؛ انسان هايی قضا قدری ساخته است :
انسان هايی که معتقديم اگر خدا نخواهد برگی از درخت نخواهد ريخت !
انسان هايی که به دار و درخت دخيل می بنديم و از آنها انتظار معجزه داريم .
انسان هايی که بجای عقل و خرد و انديشه ؛ و بجای خردورزی و انديشه ورزی ؛ اهل تعبد و تقليديم .
انسان هايی که موهومات ؛ بنيان اصلی باور های مان را تشکيل ميدهد .
انسان هايی که بجای آنکه خود سرنوشت خود را بسازيم ؛ به موهوماتی چون قضا و قدر معتقديم و همواره هم چشم براهيم تا مهدی موعودی از راه برسد و درد های بی درمان ما را درمان کند
يا بقول حافظ :
شهر خالی است ز عشاق مگر کز طرفی
دستی از غيب برون آيد و کاری بکند .....
اگر در گدشته های دور ؛ شيادانی چون محمد باقر مجلسی ؛ با نوشتن کتاب هايی چون " حليه المتقين " و " بحار الانوار " ؛ فرهنگ و دين و باور های ما را به گنداب خرافات و موهومات آلودند ؛ امروز هم ؛ در عصر دانش و تکنولوژی ؛ در ميهن ما ؛ متاسفانه ؛ تلاش های گسترده ای در جريان است ؛ تا با بکار گيری همه ابزار ها و امکانات صوتی و تصويری و نوشتاری ؛ چنين ترهاتی را در ذهنيت انسان ايرانی نهادينه کنند .
چند وقت پيش صدا و سيمای حکومت شاهنشيخی ايران برنامه ای پخش کرد که در آن ؛ گوينده ؛ ماجرای تولد علی بن ابيطالب را به اين صورت شرح ميداد .:
......وقتی مولا به دنيا آمد ؛ مادر وی ؛ فاطمه بنت اسد ؛ خواست او را قنداق کند . اما هر چه کرد فرزند اجازه نميداد و بند قنداق را باز ميکرد .
مادر گفت : فرزند دلبندم ! چرا چنين ميکنی ؟؟اين رسم و شيوه ماست که کودک تازه تولد يافته بايد قنداق شود .
و کودک همچنان با پاهايش قنداق را پس ميزد تا آنکه به صدا در آمد و گفت :
مادر ! يادت هست وقتی مرا باردار بودی رفتی لب چشمه آب بياوری ؟؟ ناگهان شيری در برابرت ظاهر شد ؛ ترسيدی به تو حمله کند ؛ اما در همين زمان سواری ناشناس سر رسيد و شير در برابر او زانوزد و نشست !!! و تو بپاس اين کار ؛ گلی از کنار چشمه چيدی ( و به روايت ديگر که در کتابها آمده گردنبند خود را در آوردی ) و به آن سوار دادی ؟؟
گوينده ادامه داد :
کودک پس از بيان اين خاطره گفت : مادر ! آن سوار من بودم !!!و سپس گل ( به روايتی گردنبند ) را به مادر داد و گفت : اين همان است که به آن سوار دادی ....
در مقابل اين بلاهت چه می توان گفت ؟؟ جز اينکه بگوييم : اونجای پدر آدم دروغگو ؟؟!!!
جمعه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۵
انديشه ستيزي
ياد عبدالله بن مقفع ؛ نويسنده ارجمند ايرانی و مترجم کتاب گرانسنگ " کليله و دمنه " افتادم که اين کتاب را از زبان پهلوی به عربی ترجمه کرده بود و بگفته ابوريحان بيرونی باب برزويه طبيب را بدان افزوده بود تا شايد در عقايد مسلمانان شک و ترديد ايجاد کند و آنان را برای پذيرش آيين مانی آماده سازد
در عصر منصور خليفه ؛ امير بصره ؛ سفيان بن معاويه ؛ ابن مقفع را دستگير کرد و به اتهام اينکه کتابی همرديف قرآن نوشته است ؛ او را به " زندقه " متهم کرد و دستور داد تنوری افروختند و دست و پای ابن مقفع را بريدند و در تنور انداختند
نگاهی به متون تاريخی بعد از اسلام ؛ نشانگر خشم و تعصب دينی تازيان نسبت به انديشمندان ايرانی و نمايانگر نام انسان های بزرگ و عزيزی است که در برابر تعصب و بی خردی جان باخته اند
خاکی است که رنگين شده از خون عزيزان
اين ملک که بغداد و ری اش نام نهادند
یکشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۵
شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۵
جهان بينی های بيخردانه
ما هزار سال است ؛ کارمان اين شده است که بدون آنکه حتی دو کلام در باره ابوعلی سينا و زکريای رازی و ابن مقفع و ميرزا آقا خان کرمانی و همين سيد جمال الدين اسد آبادی و ديگران بدانيم ؛ شبانه روز ؛ دور خودمان می چرخيم و به چيز هايی که نميدانيم چيست افتخار می کنيم ؛ و چنين است که در آستانه قرن بيست و يکم ؛ درست همان جايی هستيم که در قرن سوم هجری بوده ايم و جالب تر اينکه می خواهيم با جهان بينی و معيار های قرن سوم هجری ؛ همه معضلات پيچيده جهان امروز را حل کنيم و چون معمولا راه بجايی نمی بريم منتظر ميمانيم تا امام زمانی از راه برسد و گره از مشکل هزار ساله ما بگشايد
يقين بدانيد مادام که ما در سيطره چنين جهان بينی های بيخردانه ای هستيم ؛ خشتی بر روی خشتی گذاشته نخواهد شد و اگر امروز حسرت افغانستان و عراق را ميخوريم ديری نخواهد پاييد که حسرت بنگلادش و زامبيا و بور کينا فاسو را هم خواهيم خورد
یکشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۵
آماده باش فوق العاده نظامی در تركیه
این اخبار و آماده باش های نظامی را به بهانه مقابله با كردهای شمال تركیه اعلام داشته اند، اما از روز روشن تر است كه این تنها یك بهانه است، زیرا درگیری نظامی با كردهای تركیه از سالها پیش ادامه داشته و هرگز به چنین آماده باشی نیاز نبوده است و ضمنا در دوران اخیر دولت تركیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا نرمش های بسیاری را در رابطه با كردهای این كشور اتخاذ كرده است. به این ترتیب، این آماده باش هیچ ارتباطی با مسائل داخلی تركیه ندارد و صرفا آماده باشی است نظامی با پیش بینی رویدادهای آینده درایران. این آماده باش نشان می دهد كه امریكا از خاك تركیه علیه ایران می خواهد استفاده كند و ارتش تركیه با پیش بینی واكنش های ایران، از هم اكنون خود را آماده مقابله نظامی در مرزهای مشترك ایران و تركیه می كند
روزنامه های تركیه نیز در روزهای گذشته خبر از استقرار 240 هزار نیروی نظامی تركیه در مناطق مرزی تركیه با ایران و عراق دادند
این انتقال نیرو و تجهیزات به مناطق مرزی حكاری و شیرناك واقع در جنوب شرق تركیه (مرز ایران) صورت گرفته است. ژنرال "یاشار بیوك آنیت" فرمانده نیروی زمینی تركیه شخصا فرماندهی این نیروها را برعهده گرفته است. روزنامههای تركیه كه آشكارا از انتشار اخبار جنگی در ارتباط با ایران و حمله نظامی به این كشور پرهیز دارند و از واكنش احتمالی مردم این كشور بیم دارند تنها می نویسند كه این تجهیز نیرو و آماده باش نظامی برای حفظ و دفاع از مرزهاست
جمعه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۵
ما که هستيم
اين دو سه خط را از اين بابت نوشته ام که يکی از من پرسيده بود چرا هزار سال است که ما دور خودمان می چرخيم و به هيچ جايی نمی رسيم
پنجشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۵
بهار و ایشیق
یئنیدن باغچادا گول آچسین دئیه
خریطهسیز یوللاردا گزیرم حیران
آختاریرام دورمادان
قارانلیقدا طوفاندا
قودورموش دنیزلرده ساحللردن بیر ایشیق گؤزلهین قاییقجی تک
قارلاردا، بورانلاردا
اؤزونو پنجرهیه ووران قوشلار مثالی
اؤلن آغاجلار بیرهر – بیرهر
تازه یارپاقلاردا دیریلدیلر
بلکه منده یئنی گونله برابر
گولهجهگم
دان یئرینین بولاغیندان قانا – قانا ایچهجهگم
رؤیالارین گئرچگینی گؤرهجگم
مین – بیر رنگلی دیلکلردن چلنگلر هؤرهجهگم
قوی اونودوم سحر – آخشام ایچدیردیگین آغومو
آغیر ایللری قارار قیشلاری آلدانیشلاری
شیرین – شیرین وعدهلرین اؤزوم اویدوردوغومو
سکوت زندانیمین قالین دیوارلارینی
قوی قوشلارین قانادیله هاوالانیم
یالانسا دا آلدانیم
یالانسادا قوی قانیم
کیم بیلیر پنجرهلر بلکه ایشیقلاناجاق
دوشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۵
نگاهي به تاريخ در هفته وحدت
جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۵
لطفا چند درصدي هم ملت را غني کنيد
چهارشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۵
پيشنهاد به دولت پياز و نماز
خانم ها روزهای دوشنبه و چهار شنبه و جمعه ؛ و آقايان روزهای يکشنبه و سه شنبه و پنحشنبه حق رفت و آمد در خيابانها را داشته باشند
کليه فروشگاههای عطر و پودر و ماتيک تعطيل و بجای آنها مغازه های گلاب فروشی راه اندازي شود
اتوبوس های سبز رنگ برای سوار کردن خانم ها و اتوبوس های زرد رنگ برای آقايان باشد
پوشيدن کت و شلوار ممنوع و پوشيدن عبا و قبا و ليفه و ردا اجباری شود
اجازه ساخت آپارتمان در صورتی داده شود که طبقه اول آن حسينيه بشود
هر روز در کليه سازمانهای دولتی و غير دولتی دعای پر فيض کميل - دو بار در روز - بر گزار شود
هر وزارتخانه ای موظف شود دسته های قمه زنی و سينه زنی برای انجام خدمات بيست و چهار ساعته تشکيل دهد
کنکور دانشگاههای کشور حذف و بجای آن امتحان قمه زنی و سينه زنی و نوحه خوانی از متقاضيان بعمل آيد
کليه هواپيماها و کشتی ها و قطار ها و وسايل نقليه و کار خانه ها در ساعت دوازده ظهر دست از کار بکشند و کارکنان آنها به خواندن نماز بپردازند
شعار اصلی دولت انقلابی اين بشود : پياز و نماز
مردم موظف شوند آنقدر عبادت کنند تا حضرت باريتعالی بجان بيايد و آيه ای نازل بکند که ای خران ! چرا دست از سر من برنميداريد ؟؟ مگر شما کار و زندگی نداريد ؟؟؟
سهشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۵
با عرض تسليت به پيشگاه امام زمان و رهبر معظم
یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۵
ما ايرانيها نخوانده ملاييم
اگر از يک ايرانی بپرسيد : شما تاکنون کتاب " بحار الانوار " يا کتاب " حليه المتقين " مرحوم مجلسی ؛ يا کتاب " معاد " نوشته شهيد محراب!!حضرت شيخ عبدالحسين دستغيب را خوانده ايد؟ به شما خواهند گفت : نه
و چنين است که ما هزار سال است در همانجايی هستيم که در عصر خلفای عباسی و سلطان محمود غزنوی بوده ايم .و اين درد بزرگی است
جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۵
دادزن
دوشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۵
صادرات و واردات انقلاب
اما ، از بخت بد ، عمر عزيز شان وفا نكرد و ايشان پيش از آنكه شاهد بالندگى و نفوذ انقلاب در گوشه و كنار دنيا باشند ، ريق رحمت را سر كشيدند و به اسيران خاك پيوستند ..خداوند ايشان را با انبيا و اوليا محشور كند انشا الله!! اين آقاى امام ، راستى راستى امام جالبى بود ! اگرچه ما از حرف هاى ايشان سر در نمى آورديم
در آن روز ها، اول قرا ر بود برويم اسراييل را بگيريم ، و قدس عزيز را آزاد كنيم ، اما وسط هاى راه پشيمان شديم و گفتيم : چرا اول نرويم كربلا را بگيريم كه هم نزديك تر است و هم سر راست تر ؟؟!! بعد چون ديديم طرف پر زور است ، خواستيم انقلاب مان را به چين و ماچين صادر كنيم ، اما باز ديديم اين استكبار جهانى بيدى نيست كه از اين بادها بلرزد ، داشتيم بكلى از انقلاب و منقلاب و شكر خوردن خودمان پشيمان ميشديم كه دوباره ، امام عزيز مان ، نهيبى امامانه به ما زد و خلاصه كلى هندوانه زير بغل مان گذاشت تا بلكه بتوانيم در اين " زور چپان انقلابى " نقش انقلابى خودمان را بازى كنيم ! اما اين روز گار لاكردار امان نداد و پيش از آنكه از اينهمه گرد و غبارى كه راه انداخته بوديم نتيجه اى بگيريم ، امام مان بار و بنديلش را بست و راهى آن دنيا شد
بارى ، بعد از رحلت امام عزيز مان ، چون مقامات ريز و درشت جمهورى اسلامى ، از صدور انقلاب شان به شيوه هاى زور چپان مايوس شده بودند ، دست به ابتكارهاى تازه ترى زدند وضمن اينكه پول بى زبان نفت را توى جيب برادران مسلمان انقلابى ريختند تا چند تا از عكس هاى گنده ى امام خمينى را در خيابانها و جاده هاى اينسو و آنسوى دنيا آويزان كنند ، و براى شادى روح پر فتوح ايشان صلوات هاى هزار دلارى بفرستند ، كاميون كاميون ، بلكه هواپيما هواپيما ، از توضيح المسائل امام خمينى و حليه المتقين مرحوم مجلسى و نوشته هاى گرانقدر شهيد راه آزادى مرحوم سيد عبدالحسين دستغيب را به اينجا و آنجاى دنيا فرستادند تا خلايقى كه در سر زمين كفر زندگى ميكنند ، نكند يكوقت خداى نكرده ، در آداب توالت رفتن و همخوابگى با شتر و فيل و اسب و مورچه ، دچار اشكالاتى بشوند
اگر مى خواهيد بدانيد انقلاب پر شكوه اسلامى مان تا چه حد در قلب و جان مسلمانان جهان نفوذ كرده است سرى به مرزهاى شمال و جنوب و شرق و غرب ايران بزنيد تا بدانيد
در مرز هاى آذربايجان ، برادران انقلابى مسلمان ايرانى ، كارتن كارتن قرآن و توضيح المسائل به آنور مرزى ها ميرسانند ، و در عوض ، برادران مسلمان آنور مرز ، كه هنوز پيه انقلاب اسلامى به تن شان نخورده است ، كارتن كارتن ودكاى ناب روسى ، تحويل برادران انقلابى اين سوى مرز ميدهند ،. اين را ميگويند معامله ى پاياپاى انقلابى
آنهايى كه هفتاد هشتاد سال در آنسوى مرز بوده اند و هفتاد هشتاد سال از قمه زنى و سينه زنى و اشك فشانى محروم بوده اند ، حالا مى توانند با خيال راحت ، تلافى هفتاد سال گذشته را در بياورند و به اندازه ى هفتاد سال گريه كنند ! در عوض برادران مسلمان انقلابى اينسوى مرز ، ودكا هاى ناب روسى را به صد برابر قيمت ، به " اهل بخيه " در ايران ميفروشند و با پولى كه از اين راه حلال بدست آورده اند ، ميروند در سويس و اسپانيا ، ويلا مى خرند و به ريش هر چه آدم ساده لوح مى خندند . خب ديگه ، انقلاب اگر هزار و يك عيب داشته باشد ، خوبى هايى هم دارد . مخصوصا اگر انقلابش از نوع انقلاب ناب اسلامىاش باشد
انسان انقلابى هم، يعنى اينكه آدم قرآن بدهد ودكا بگيرد ! چه عيبى دارد ؟ اين برادران مسلمان انقلابى ما كه اهل ودكا و اين زهر مارها نيستند ! ميآورند ميفروشند و دو زار هم كاسب ميشوند . در عوض آنور مرزى ها ، هى قرآن مى خوانند وهى اشكهاى پس مانده ى هفتاد ساله شان را مى ريزند ، هم خودشان ثواب مى كنند ، هم ثوابى نصيب اين برادران مسلمان انقلابى اينور مرز ميشود . تازه آن ودكاى ناب روسى هم وقتى گير " اهلش " مى افتد ،وقتيكه آنرا به سلامتى نوشيدند ، و گيج و منگ و پاتيل شدند ، دو سه تا خدا بيامرزى براى همه ى اموات اين برادرا ن انقلابى مسلمان ميفرستند و از اينطرف هم ثواب ديگرى نصيب ايشان ميشود
سهشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۵
جنبش دموکراسی ايران و حقوق اقوام
جنبش دموکراسی مردم ایران، در مسیر تکامل خود، با چالشی به نام چالش اقوام وملل مختلف ایران همراه است و این به دلیل ساختار قومی و جمعیتی جامعه ماست. ایران کشوری کثیر الملله و متنوع القوم است. در جای جای آن فرهنگ و زبانهای متفاوت، رایج است. آنچه این همه را متحد و یکپارچه می سازد، نه زبان واحد، نه مذهب واحد و نه فرهنگ واحد، بلکه حکومت واحدی است که این همه را در بستر تاریخی مشترک تحت مجموعه ای یکنام، متحد و یکپارچه می سازد. درک این مسئله، در فهم فراز و نشیب جنبش دموکراسی ایران، از اهمیتی ویژه و بسیار مهم برخوردار است
در طول تاریخ، ایران کشوری بوده است که معمولاً توسط حکومتهای دیکتاتور، رهبری می شد. مسلم است که حلقه های اتصال عناصر متنوع آن نیز با ماهیت دیکتاتورش، همخوانی داشته است. جنبش دموکراسی در مبارزه با حکومتهای دیکتاتور بوجود آمده است، اولین وظیفه آن نیز بنا به ذات آزادیخواهانه اش از بین بردن حکومت دیکتاتور و در هم کوبیدن تشکیلات مرتبط با آن است. در اجرای همین وظیفه اولیه است که به تناسب پیشروی جنبش دموکراسی، ساختار حکومت دیکتاتوری با ضعف و ناتوانی مواجه شده و در پی آن حلقه های اتصال و پیوندی که عناصر متنوع کشور را بهم مرتبط کرده است، سست بی خاصیت می گردند. این اتفاق بلا فاصله اتحاد و یکپارچگی مجموعه بزرگ کشور را با خطر فروپاشی مواجه می سازد. این چالش عمیق موثر است که تاکنون جنبش دموکراسی ایران را زمین گیر کرده و متاسفانه این جنبش تاکنون توانایی حل ریشه ای آن را به دست نیاورده است
در جنبش دموکراسی ایران، آزادی خواهان غافل از ماهیت حلقه های ارتباطی و اتصالی اقوام و ملل مختلف ایران، ایثارگرانه و صادقانه با تمام توان، به قلب دیکتاتوری می تازند و در گرماگرم پیروزی قریب به یقین، ناگهان متوجه می شوند که وحدت و تفاق کشور در حال درهم ریختن است، در چنین لحظه ای آزادی خواهان جنبش دموکراسی بلافاصله با همان دیکتاتوری که در حال نابود کردنش بودند، صلح و آشتی نموده و برای جلوگیری از فروپاشی کشور، میهن پرستانه! با دیکتاتور بیعت دوباره نموده به سرکوب مشترک عناصر ملی و قومی می پردازند. این سرنوشت شوم و مداوم جنبش دموکراسی ایران در یک و نیم قرن اخیر است که مرتباً تکرار می شود. این طنز تلخی است که در ذات جنبش دموکراسی ایران نهفته است. طنز سیاسی که در آخرین لحظه های سقوط دیکتاتور، از پشت پرده نمایش مبارزات آزادی خواهانه بیرون می آید و صحنه نمایش را به مضحکه ای سر گیجه آور تبدیل می نماید
مضحکه ای که در آن آزادی خواهان دیروز، سرکوبگران امروز در عرصه مبارزات ضد دیکتاتوری می شوند و میهن پرستانه و قهرمانانه به این سرکوبگری افتخار نیز می نمایند
در عرصه اندیشه نیز قلمها در توجیه چنین قلب ماهیتی، به کیمیاگری اندیشه می پردازند و در این رابطه چه توهمات شبه علمی که تحت نام تئوری علم و نظریه پردازی به ذهن مبهوت جامعه تزریق نمی شود. آزادی خواهان در چنین شرایطی در حالی که دستانشان به خدمتگزاری سرکوبگران دیکتاتور مشغول است، دهان و زبانشان را در خدمت شعارهای انسان گرایانه به فریاد می سپارند
در عرصه عمل و واقعیت اجتماعی، پی آمد طبیعی این اتفاق تلخ، گسترش سؤظن و عدم اعتماد در میان اقوام و ملل مختلف ایران نسبت به رهبری جنبش دمکراسی است. هم در جبهه مبارزاتی اقوام و ملل و هم در جبهه مبارزان دمکراسی، شک و تردید نسبت به یکدیگر ایجاد شده و همکاری این دو با همدیگر غیر ممکن و امکان ناپذیر جلوه می کند. بتدریج فاصله ها هر چه بشتر و عمیق تر شده و کار اتحاد و یکپارچگی سخت تر و پر هزینه تر می گردد
این همه می تواند ما را مجاب کند که ایجاد حکومت دمکراتیک در وضعیت ذهنی-فکری ایران فعلی، عملاً غیر ممکن و محال است. البته باور این ادعا برای اکثریت روشنفکران آرمان گرا سخت و مشکل است. اما به نظر نگارنده تنها راه گشایش مسیر پیش رو جنبش دمکراسی ایران، تن دادن به واقع بینی است هر چند واقعیتها بسیار تلخ و سخت باشند
اما باید قبول کرد که تلخی و سختی این واقعیت به معنای لاعلاج بودن نابسامانیهای مبارزات دمکراتیک و آزادیخواهانه ایران نیست. بلکه تصادفاً گام اول و اساس بسیار مهمی است که می تواند موفقیت این مبارزات را تضمین کند. مبارزان جنبش دمکراسی ایران، چاره ای جز جز باور نمودن چالش درونی دوگانه جنبش دمکراسی و تمامیت ارضی ایران ندارند. چاره سازی همین بیچارگی است که ما را به خدمت به مردم و جامعه یاری خواهد داد. باور این واقعیت، روشنفکران و نظریه پردازان دلسوز جامعه را وادار خواهد نمود، استعدادهای ذهنی و علمی خود را در راستای رفع این نتاقض، فعال نمایند، مسلم است که دانشمندان مردمی جامعه ما، فدرت و توانایی این را دارند که راه حل این مساله سخت و دشوار را پیدا کنند
مشکل اساسی جنبش دمکراسی ایران، تنها در قدار و سرکش بودن حکومتهای دیکتاتور ایران نیست، بلکه بی توجهی به نتاقض درونی دوگانه دمکراسی و امنیت ملی است. بی توجهی و ناباوری نسبت، به این امر موجب می شود. توانایی روشنگران و دانشمندان علوم سیاسی- اجتماعی جامعه ایران، به جای اینکه معطوف به حل ریشه ای این تناقض باشد، صرف پاک کردن یکی از دو قطب دوگانه فوق می شود. تصادفاً این مشکل هم در جبهه فعالین و مبارزین جنبش اقوام و ملل مختلف ایران و هم در جبهه فعالین و مبارزین جنبش دمکراسی ایران بروز می کند. در صف ملی گرایان اقوام و ملل، شعارهای جنبش دمکراسی را دروغ و مردم فریبی می پندارند و در صف جنبش دموکراسي، دمکراتها شعارها و خواسته های ملی گرایان اقوام و ملل را عقب مانده و بازدارنده و ارتجاعی می شمارند. اتفاقی که در هر گفته و در هر قدمش به جای آنکه فاصله ها را کوتاه تر نماید بر عمق شکاف و بیگانگی هر چه بیشتر می افزاید
جنبش دمکراسی ایزان اگر وجود تناقض در ذات خود را باور کند، مسلماً در جهت حل آن خواهد کوشید. این اولین قدم در پی بردن و توجه نمودن به حقوق طبیعی و انسانی اقوام وملل مختلف ایران خواهد بود. این باور، با مانند پلی است که می تواند خواستها و آرمانهای جنبش دمکراسی را با حقوق انسانی و طبیعی اقوام و ملل مختلف ایران پیوند بزند. پیوند مبارکی که پیروزی آسان و کم هزینه دمکراسی بر دیکتاتوری را تضمین می کند
دوشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۵
در حرمسرای آقا
احمد ميرزا ؛ در کتاب " تاريخ عضدی " ضمن توصيف احوال يکايک زنان فتحعليشاه ؛ می نويسد : " گستردن رختخواب و لوازم راحت حضرت خاقان ؛ بر عهده تاج الدوله بود .زنانی که شب به کشيک خدمت می آمدند ؛ دو نفر برای خوابيدن در رختخواب بودند..... آنکه در پشت سر بود پشت و شانه شاهانه را در بغل ميگرفت و ديگری می نشست و منتظر بود که اگر به پهلوی ديگر غلتيدند ؛ او بخوابد و پشت شاه را در بغل بگيرد ؛ و دو نفر هم به نوبت پای شاه را ميماليدند !!!. يک نفر نقل و قصه ميگفت ؛ يکنفر هم برای خدمت بيرون رفتن و انجام فرمان در همان اتا ق بسر ميبرد
خودمانيم ها ! چه جانورانی بر ايران حکومت کرده اند و ميکنند
چهارشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۸۵
آقا جان!! در اشتباهي
واقعا در برابر اينهمه پر رويي زبان از سخن باز مي ايستد آ سيد باور کن خيلي در اشتباهي آن درس اخلاق که از آن سخن ميگوئي کشتن و شکنجه کردن و زنداني کردن ندارد يا دارد که ما از آن بي خبريم و شما يه چهره جديدي ميخواهيد از پيامبر تريسم کنيد که من در آن حرفي ندارم
آقاي خامنه اي !شما ۱۷ سال تمام است که بر تخت قدرت تکيه زده اي و در اين مدت هر انتقادي را توسط برادران گمنامت با کشتن و شکنجه و زنداني کردن و يا حبس خانگي جواب دادي
آقا جان!!!! گفته اي اميدوارم امسال از تلخي ها شيريني بسازيم باور کن از آن تلخي هايي که تو ساخته اي بجز زهر مار چيزه ديگري نمي شود ساخت اميدوارم امسال فرصت بيشتري براي تفکر داشته باشي و به خودت بيائي و بجاي کشتن و زنداني کردن و تهديد و شکنجه درس تحمل مخالف و دموکراسي و حقوق بشر ياد بگيري
سهشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۵
چند خطي براي گنجي


در اين روزها از آن زمين سوخته اي که اسمش وطن است شنيدن خبر آزادي تو زيباترين خبرها بود
آقاي گنجي
در روزهاي تنهايي ات در اوين با گريه ها و فريادهاي معصومه خانم گريستيم و فرياد زديم و به اين برگ از تاريخمان که انديشمندي چون تو رو را زنداني داشت لعنت فرستاديم
آقاي گنجي
ديدن ضعف جسماني و بدن نحيفت واقعا آزارمان داد ولي چقدر زيباست ديدن روحيه استوار و لبخندت
دوشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۴
بهاران خجسته باد
شنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۴
اکبر گنجي آزاد شد






محمود سالاركيا، معاون امور زندانهاي دادستاني تهران در گفتوگو با خبرنگار "ايلنا" با اعلام اين مطلب، گفت: به مناسب ايام نوروز اكبر گنجي به مدت هفت روز به مرخصي اعزام شد تا در ايام عيد در كنار خانواده خود باشد و در دهم فروردين ماه آزاد خواهد شد.محكوميت گنجي در بيست و ششم اسفند به پايان رسيده است اما به گفته معاون دادستان تهران، با احتساب غيبتهاي غير موجه مجكوميت وي دهم فروردين به پايان ميرسد
جمعه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۴
مصباح در جستجوي ولايت

رقابت سيد و شيخ مصباح در مجالس خاصه خود و در قعدههايش با همپالكيهاي خود هيچ ابائي ندارد از اينكه بگويد خامنهاي بيسواد است و لياقت و اهليت ندارد. خيز او براي تسخير خبرگان، يك حركت حساب شده و دقيق است. ماه پيش مصباح براي شماري از بزرگان حوزه نجف پيغام داده بود كه كار دين در اين ملك به تماشا كشيده شده و نوحهخوانهاي مورد حمايت سيدعلي با ريتم من آمدهام گوگوش، نوحه زينب و سفر شام ميخوانند
پنجشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۴
آيا گنجي آزاد ميشود

سهشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۴
حیف آن بچه ها که رفتند

مسئول تمام این بی حرمتی ها به مقام شهداء، آقایانی هستند که با تصمیم به دفن شهدا در دانشگاهها به دنبال استفاده سیاسی از مقام والای شهداء هستند. حیف آن بچه ها که رفتند تا مفت خوران فرصت طلب باقی بمانند
یکشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۴
قبل و بعد از انقلاب
يك خبرنگار خارجى كه به ايران رفته بود ، از يك آقاى ايرانى پرسيد
شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۴
تنهايی انسان انديشمند
پنجشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۴
خرم تويى ! گاوم تويى
چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴
سهشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۴
رضا شاه در بهشت
اين آقاى اهل دل ، وقتيكه مى خواست وارد بهشت بشود ، متوجه شد كه يك آقاى پير مرد سپيد مويى ، دم دروازه بهشت نشسته است و شباهت غريبى به رضا شاه دارد
آقاى اهل دل ، خودش را به رضا شاه رساند و سلامى كرد و گفت : ببخشيد كه مزاحم تان ميشوم قربان ! شما توى بهشت چيكار ميكنيد ؟ رضا شاه گفت : والله ! ما تا همين چند سال پيش توى جهنم بوديم ، اما از بس ملت ايران گفته اند " خدا پدر شاه را بيامرزد " به امر الهى ما را به بهشت آورده اند
شنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۴
زندگينامه آيت الله مخوف
آقای ريشهری در کتاب " خاطره ها " نوشته است که يکی از اساتيد مدرسه عالی شهيد مطهری , ترور آيت الله بهشتی و چند تا ديگر از روحانيون را از طريق رويا پيش بينی کرده بود و به آقايان بهشتی و امامی کاشانی و مهدوی کنی پيشاپيش هشدار داده بود که اگر نماز امام زمان بخوانند از اين حادثه جان سالم بدر خواهند برد آقای امامی کاشانی و مهدوی کنی, نماز امام زمان را خوانده بودند, ولی وقتی به آقای بهشتی زنگ ميزنند که آيا نماز را خوانده است يا نه آقای بهشتی ميگويد : جناب آقای امامی, از صبح که از خواب بيدار ميشويم تا آخر شب که می خوابيم, همه کار های مان برای امام زمان است
طفلکی آيت الله بهشتی اگر نماز امام زمان را خوانده بود لابد حالا زنده بود و بجای شاهنشاه آ سيد علی خامنه ای روضه خوان, بر مسند ولايت نشسته بود
آقای ريشهری, در کتاب خاطره ها همچنين نوشته اند که : آقای مهدوی کنی قرار بوده در جلسه ای که منجر به شهادت آقای رجايی و با هنر شد شرکت کند, اما سرشان درد گرفته و دير به جلسه رسيده اند و لاجرم توفيق آنرا نداشته اند که شربت شهادت بنوشند و همه اينها به برکت همان نماز امام زمان بوده است
بعد از خواندن اين نکات ارزشمند سريعا نامه اي به دفتر ايشان نوشته واز ايشان خواهش کردم که نماز امام زمان را به ما هم ياد بدهند تابلکه از تمامي بلاياي ارضي و سماوي و شيخي و ملائي جمهوري اسلامي در امان باشيم وصدالبته که يک عمر دعاگوي وجود بي مثال خرشان خواهم بود
جمعه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۴
قدرت زنان ايران
وقتى اسكندر ايران را فتح كرد و تخت جمشيد را به آتش كشيد ، به او گفتند كه دارا ، پادشاه ايران ، دختر بسيار زيبايى دارد
پنجشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۴
زنان

ياد ماجراي دادگاهي که حدود سه چهار سال پيش در خراسان اتفاق افتاده بود افتادم
سهشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۴
مهاجم جديد تيم ملي فوتبال

عطر ياسمن
در وطن ما روشنفکران و متفکران و اهل خرد ما ؛ همواره در موقعيتی زيسته اند که می شود گفت موقعيتی فاجعه آميز بوده است و شايد به همين دليل است که ما هيچگاه آن دريا دلی را نداشته ايم که با فرهنگ مان ؛ با دين مان ؛ با سنت های مان ؛ و با مرده ريگ پيشينيان در افتيم
وقتی تاريخ ايران را ورق می زنيم و افق های خونين وطن مان را به نظاره می ايستيم ؛ با حافظ عزيز همصدا می شويم که
از اين سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی مانده است و عطر ياسمنی
ديشب خواندن کتابي ارزشمند از زنده ياد محمد مختاري به نام "چشم مرکب "که همچون کتاب ديگرش " انسان در شعر معاصر " به باز خوانی فرهنگ می پردازد به پايان رساندم,اگرچه نقطه عزيمت هر دو کتاب " شعر " است ؛ اما چشم انداز هر دو ؛ درک مبانی و مظاهر ذهنيت و معرفت گذشته و اکنون ماست
در اين کتاب چگونگی نو انديشی و نو ذهنی معاصر و فاصله گيری از ساخت های استبدادی مورد بررسی قرار گرفته است
خواندن اين کتاب را به همه شما توصيه می کنم
دوشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۴
گم شدن اتوبوس دختران و پسران ايراني
يک اتوبوس ايراني که حامل تعدادي دانشجوي پسر و دختر بوده و تابستان سال جاري از کشور خارج شده، همچنان مفقود است
به گزارش خبرنگار «فردا»، از اين اتفاق نادر که چند ماه قبل رخ داده تاکنون هيچ خبر و گزارشي منتشر نشده و به دلايلي با سانسور خبري خانوده هاي آنها مواجه شده است
به دليل عدم اطلاع رساني در اين زمينه، اطلاعات کمي از هدف و مقصد اين سفر و جزئيات آن در دست است
اغلب مسافران اين اتوبوس دانشجوياني بوده اند که ظاهرا براي بررسي بورس تحصيلي به يکي از کشورهاي همجوار سفر کرده بودند. گفته مي شود آخرين محلي که آنها از آن عبور کرده اند قزاقستان است
یکشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۴
عبيد و جامعه امروز ايران
عیش امروز به فردا میندازید
هر کس که پایه و نسبت خود را فراموش کند بیادش میارید
طمع از خیر کسان ببرید تا به ریش مردم توانید خندید
خواجگان و بزرگان بی مروت را به ریش بتیزید
تا توانید سخن حق مگویید تا بر دلها گران مشوید و مردم بی سبب از شما نرنجند
سخن شیخان باور مکنید تا گمراه نشوید و به دوزخ نروید
از همسایگی زاهدان دوری جویید تا به کام دل توانید زیست
مجردی و قلندری را مایه شادمانی و اصل زندگانی دانید
در دام زنان میفتید خاصه بیوگان کره دار
دختر فقیهان و شیخان و قاضیان مخواهید و اگر بی اختیار پیوندی با آن جماعت اتفاق افتاد عروس را به کونسو برید تا گوهر بد به کار نیاورد و فرزندان گدا و سالوس و مزور و پدر و مادر آزار از ایشان در وجود نیاید
دختر خطیب در نکاح میاورید تا ناگاه خر کره نزاید
مردان مست را چون خفته دریابید تا بیدار نشوند فرصت را غنیمت دانید
زکات ..ر به مستحقان رسانید چون زنان مستور که از خانه بیرون نتوانند رفت و حیزان پیر و مفلس و ریش آورده که از کسب مانده باشند و زنان جوان شوهر به سفر رفته که زکات دادن یمنی عظیم دارد
غلام بچگان ترک را تا بی ریشند به هر بها که فروشند بخرید و چون آغاز ریش آوردن کنند به هر بها که خرند بفروشید
در کودکی ..ن از دوست و دشمن و خویش و بیگانه و دور و نزدیک دریغ مدارید تا در پیری به درجه شیخی و واعظی و جهان پهلوانی و معروفی برسید
حاکمی عادل و قاضی که رشوت نستاند و زاهدی که سخن به ریا نگوید و حاجبی که با دیانت باشد و ..ن درست صاحب دولت در این روزگار مطلبید
با استادان و پیشقدمان و ولیعهدان و کسانی که شما را گاییده باشند تواضع واجب شمرید تا آبروی را به باد ندهید
بر پای منبر واعظان ، بی وضو تیز مدهید که علمای سلف جایز ندانسته اند
شیخ زادگان را به هر وسیله که باشد بگایید تا حج اکبر کرده باشید
تخم به حرام اندازید تا فرزندان شما فقیه و شیخ و مقرب سلطان باشند
شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۴
امير بهادر و رهبر معظم انقلاب
پنجشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۴
الهام فروتن
سهشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۴
دستاوردهاي جمهوري اسلامي
. اعدام ،شلاق زدن،سنگسار ،و بريدن دست و پا در ملا عام -. کشتار دست جمعي زندانيان سياسي -. سو قصد و کشتار مخالفان سياسي در خارج از کشور -. قتل هاي زنجيره اي سياسي در ايران -. ترويج زندانهاي کشور با گنجايش هزاران زنداني -. ايجاد خفقان سياسي -. ترويج تروريسم بين المللي و داخلي -. زير پا گذاردن حقوق بشر در هر مورد -. سلب آزادي هاي فردي -. آباداني گورستانهاي کشور -. کشتن و زنداني کردن روزنامه نگاران -. پايمال کردن حقوق زنان -. سانسور و بستن جرايد -. آواره کردن بيش از ۵ مليون ايراني در جهان -. ظلم به اقليت هاي مذهبي -. فيلتر گذاري بر اينترنت -. اختلال در پخش برنامهاي راديو و تلوزيون هاي ماهواريي -. دزدي اموال ايران توسط ملايان و انتقال آن به خارج از کشور -. از بين بردن اقتصاد ايران -. ازدياد فقر در ايران -. ايجاد تورم شديد اقتصادي در ايران -. بي ارزش کردن ريال -. ازدياد بيکاري -. افزايش سرقت و جنايت از فرط فقر -. ترويج فساد، فحشا، و اعتياد -. ايجاد بحران مسکن در ايران -. سو تغذيه، کاهش رشد، و افزايش افسردگي در نوباوگان ايران -. بحران وضعيت بهداشتي و بهزيستي در ايران -. هتک حيثيت ايران در عرصه جهاني -. اشغال سفارت آمريکا و گروگان گرفتن اعضاي سفارت به مدت ۴۴۴ روز -. درگيري با کشورهاي همسايه -. جنگ ايران و عراق. مليونها کشته ، زخمي، معلول، و بي خانمان محصول آن -. طرفداري از صدام حسين در جنگ عراق با آمريکا -. دامن زدن به اختلافات منطقه اي خاور ميانه -
. قرار دادن ايران در محاصره اقتصادي -. توليد سلاح هاي کشتار جعمي -. بر تاراج دادن حق قانوني ايران در درياي خزر -. تخريب صنايع هواپيمايي کشور در اثر تحريم اقتصادي و سياسي ضد ايران -. از بين بردن صنايع ايران -. عقب ماندن ايران از سطح تکنولوژي جهاني -. بحران وضعيت آلودگي هوا و محيط زيست -. از بين بردن کشاورزي ايران -. از بين بردن هنرهاي زيبا، تاتر، سينما و موسيقي در ايران -. ترويج قشري گرائي و ارتجاع -. بستن دانشگاه هاي ايران براي انقلاب فرهنگي بمدت ۳ سال -. حمله به محيط دانشگاه، کشتار و سرکوبي دانشجويان -. زيرپاگذاشتن قانون اساسي جمهوري اسلامي -. استخدام اراذل و اوباش حزب الهي و بسيجي براي سرکوبي ملت -. واردات و فروختن قاچاق بمنظور درامد بيشتر براي عناصر رژيم -. فروختن زنان ايران در شيخ نشينهاي خليج فارس -
گنجی
امروز، دوشنبه ، 1/12/84 دقيقا 171 روز است كه آقاي گنجي در انفرادي امنيتي 2 الف متعلق به حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران به طور غيرقانوني و در حداقل شرايط زيستي يك انسان به سر ميبرد. آخرين مرخصي ايشان حدود 9 ماه پيش بود. آخرين ملاقات ما 2 هفته پيش بود. از نظر جسمي شرايط مطلوبي ندارد كه امر با توجه به نگهداري ايشان در شرايط بسيار سخت انفرادي و در محدوديت بسيار شديد غذايي و دارويي و حتي بعضا محروميت از جيره دولتي، دور از انتظار نيست.
از كمر درد، زانو درد شديد، ناراحتيهاي مزمن گوارشي_ كه در اثر كمبود مواد غذايي و حذف كامل ميوه و سبزيجات ايجاد شده_ ، واريس، ضعف شديد جسماني، پايين بودن فشار خون و ... رنج ميبرد. گنجي را در بند 2 الف به حال خود رها كرده اند؛ آنها سعي كرده و ميكنند كه گنجي را فراموش كنند و اين فراموشي را به افكار عمومي نيز سرايت دهند. گوش شنوايي نيست كساني كه رسيدگي به امور مردم را تكفل كردهاند به تنها چيزي كه توجه ندارند و اهميت نميدهند حقوق همين مردمي است كه از بركت وجود آنان به اين پست و مقام رسيدهاند. به نظر ميرسد كه عقبنشيني در صحنه بين المللي بايد با ظلم و جور داخلي جبران شود.
دقيقا 28 روز ديگر محكوميت 6 ساله آقاي گنجي پايان مييابد. براي رسيدن آن روز لحظه شماري ميكنم. اميدوارم روزي برسد كه ديگر مجبور نباشم مظالم رفته بر خود و عزيزانم را روي كاغذ بياورم تا بلكه فرياد رسي بيابم.
آنان فكر ميكنند اگر نام گنجي را از رسانهها و مطبوعات داخلي حذف كنند، رفتار غيرانساني آنان با گنجي و گنجيها نيز فراموش ميشود.
سرنوشت محتوم و اسف بار عاملان به اين شيوهها با نگاهي گذار به تجربه رژيم بعث عراق و رژيمهاي غيردمكراتيك بلوك شرق در سالهاي اخير عبرت آموز است
شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۴
ما ايرانی ها
ما ايرانی ها ؛ مردمی هستيم که شديدا دچار توهم هستيم . و اين توهم - متاسفانه - در همه عرصه های زندگی ما ؛ از عرصه های سياسی و اجتماعی بگير تا قلمروی فرهنگی و تاريخی مان ؛ سايه گسترده است
دچار توهم هستيم چرا که خيال می کنيم بهترين ؛ با سواد ترين ؛ صبور ترين ؛ آگاه ترين ؛ ريشه دار ترين ؛ تحصيلکرده ترين ؛ داناترين ؛ با صفا ترين ؛ و مهربان ترين مردم دنياييم
دچار توهميم چرا که خيال می کنيم گذشته های بسيار پر افتخاری داشته ايم در حاليکه اگر تاريخ ميهن ما را بدرستی خوانده باشيم - که نخوانده ايم - به وضوح می بينيم که جای چندان افتخاری هم نيست
تاريخ ميهن ما را با خون و مرگ نوشته اند ؛ و اگر لحظه ای از توهم بيرون بياييم و نگاهی مو شکافانه به تاريخ مان بيندازيم ؛ خواهيم ديد که در سطر سطر آن ؛ خون و بيداد و نامردمی موج ميزند
از چه کسی برايتان سخن بگويم ؟؟
از انوشيروان عادلش !! که بنا به نوشته منابع تاريخی ؛ هشتاد هزار مزدکی را در يک روز قتل عام کرد ؟؟ اما براستی جرم مزدک چه بود ؟ نويسنده " زين الاخبار " ميگويد : مزدک ميگفت : خدای عز و جل ؛ روزی خلق اندر اين زمين نهاده است وبخشش پديد بکرده است ؛ از توانگران ببايد ستد و به درويشان ببايد داد تا همه راست گردند
از بابک خرم دين بگويم که علم طغيان عليه تازيان اشغالگر بر افراشت و سرانجام با خدعه و نيرنگ يک ايرانی - افشين - به چنگ خليفه خونخوار اسلامی افتاد و جنبش خرمدينان در دريايی از خون ايرانيان غرقه شد ؟؟
از سلطان محمود غزنوی اش بگويم که " انگشت در جهان کرده بود و قرمطی ميجست و اگر در مذهب کسی مشکوک شدی ؛ اگر بو حنيفه به علم بودی ؛ به دار کشيدی ؟؟و به قول فرخی سيستانی : آن سال خوش نخسبد و از عمر نشمرد کز جمع کافران نکند صد هزار کم
از شاه عباس کبيرش ! بگويم که انديشمندان و خرد ورزان ميهن مان را از بار شمشير آبدار سبکبار ميکرد و خود را " کلب آستان علی " ميدانست ؟؟؟
از نادر شاهش ؟؟ که هفتاد من چشم از مردم شيروان - يعنی مردمی که توانايی پرداخت ماليات نداشتند - بيرون آورد و در يزد و کرمان و خوارزم و خوی و سلماس وفارس ؛ از سر های بيگناهان و فقيران کله منار ساخت ؟؟
از پدر کشی ها و برادر کشی ها و فرزند کشی های شاهان و اميران و حاکمان و سلاطين و قدرتمداران و مسند نشينان ؟؟؟
ما ايرانی ها ؛ از زن و مرد و پير و جوان و درس خوانده و درس نخوانده مان ؛ دچار توهم هستيم و چون دچار توهم هستيم ؛ از باز خوانی و نقد تاريخ مان نه تنها پرهيز می کنيم بلکه از آن هراس داريم
ما ايرانی ها ؛ چون دچار توهم هستيم ؛ هيچگونه نقدی را تاب نمی آوريم و نقد را با دشنام پاسخ ميگوييم
ما خيال می کنيم فرهنگ مان پر بار ترين فرهنگ جهان ؛ دين مان بهترين دين گيتی ؛ کشور مان زيبا ترين کشور دنيا ؛ فرزندان مان زيبا ترين و سر براه ترين فرزندان عالم ؛ و خودمان بهترين پديده های خلقت هستيم
اين توهم که ريشه در هستی چند هزار ساله مان دارد ؛ متاسفانه ؛ در ميان رهبران مان ؛ در ميان برگزيدگان مان ؛ در ميان شاهان و اميران و حاکمان و مسند نشينان مان ؛ همواره ؛ بيش از مردم عادی نمود داشته است
وقتيکه آقای شاهنشاه آريامهر ؛ سفری به شمال و جنوب و شرق و غرب ايران ميکردند و ميديدند صد ها هزار نفر به پيشواز ايشان آمده اند ؛ و برای دست بوسی و پای بوسی شان از سر و کول هم بالا ميروند ؛ و ميليونها نفر جان نثار و غلام و چاکر و بنده درگاه دارند ؛ هيچگاه به خيال شان هم نمی رسيد که به فکر موريانه هايی باشند که پايه های سلطنت شان را آهسته آهسته می جويدند و می خوردند ؛ و چون دچار توهم بودند ؛ ميهن و ملت ما را به ورطه هولناکی کشاندند که نسل ها بايد تاوان آن توهم کذايی را بپردازند
وقتيکه آقای علی خامنه ای ؛ به مشهد و قم و اصفهان و تبريز و اراک ميروند ؛ و صد ها هزار نفر الله اکبر گويان و مرگ بر ضد ولايت فقيه خوانان به استقبال ايشان ميآيند ؛ و برای دست بوسی ايشان و گرفتن غرفه ای در بهشت ؛ سر از دستار نمی شناسند ؛ ايشان حق دارند دچار توهم بشوند و ملت ايران را همچون غلامانی ببينند که حاضرند برای بقای حکومت ايشان ؛ سر و جان و هستی خود را فدا کنند
وقتيکه مردی بنام احمدی نژاد ؛ سيل خلايقی را می بيند که برای او صلوات ميفرستند و دعا ميکنند و بر سر و مغز خود ميکوبند ؛ چرا نبايد دچار توهم بشود و ميهن ما را به پرتگاه جنگ و نابودی و مصيبت و ويرانی نکشاند ؟؟؟
ما ملت شگفت انگيزی هستيم و هيچ چيز شگفت انگيز تر از اين نيست که همواره در گرداب بلا و مصيبت و محنت غرقه ايم ؛ اما اين توهم لعنتی دست از سرمان بر نميدارد