چهارشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۹

سازمان ملل برای هشتمين سال پياپی نقض حقوق بشر در ايران را محکوم کرد




روز گذشته مجمع عمومی سازمان ملل قطع‌نامه‌ مصوب کميته سوم مجمع عمومی درباره نقض حقوق بشر ايران را با رای مثب ۸۰ کشور تصويب کرد.
در اين قطع‌نامه از مجازات‌های غيرانسانی و بر خلافا پادمان‌های بين‌المللی همچون مجازات شلاق‌ زدن، سنگسار و قطع عضو به ‌شدت انتقاد شده است. اين قطعنامه با اشاره به محدوديت‌های شديد در مورد آزادی انديشه و آزادی دين در ايران بازداشت‌های خودسرانه و همچنين احکام زندان دراز مدت را برای زندانيان عقيدتی مورد انتقاد قرار داده است.

مجمع عمومی همچنين به افزايش مستمر مجازات اعدام هشدار داده و اعدام کرده که مجازات‌های اعدام در ملا عام و سنگسار بر خلاف استانداردهای شناخته شده بين المللی است.

مجمع عمومی اجرای احکام اعدام برای جوانان که در حين ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته اند را نيز به شدت محکوم کرده است.

نابرابری جنسيتی فراگير و خشونت عليه زنان در ايران نيز در اين قطع‌نامه محکوم شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای هشتمين سال پياپی است که دولت ايران را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر محکوم می‌کند.

اين قطعنامه ماه گذشته در کميته‌ی سوم مجمع عمومی، موسوم به «کميته حقوق بشر» تصويب شده بود. پيش‌نويس اين قطعنامه توسط نماينده‌ی کانادا به کميته سوم ارائه شده بود که با رای مثبت ۸۰ کشور به تصويب رسيد. ۵۷ کشور نيز رای ممتنع و ۴۴ کشور رای منفی به آن دادند.

چهارشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۹

دیکتاتور سال .....






به میمنت و مبارکی حضرت حجت الاسلام و المسلمین ؛ مقام عظمای ولایت ؛ بعنوان دیکتاتور سال برگزیده شده اند .
این پیروزی بزرگ را به حجج اسلام و علمای اعلام و امت مسلمان و بسیجیان جان بر کف تبریک میگوییم و امیدواریم در آینده ای نه چندان دور ؛ همان شتری که بر در خانه هیتلر و موسولینی و سوموزا و صدام و ....خوابیده بود ؛ در بیت رهبری هم بخوابد .

فراخوان به تظاهرات ضد حکومتی در روز عاشورا


در پی برگزاری تظاهرات موفقیت آمیز روز ۱۶ آذر، شماری از فعالین داخل کشور فراخوانی برای تظاهرات ضد حکومتی در روز عاشورا صادر کردند.

در این فراخوان آمده است: عاشورای امسال ایران راه دیگری را می رود. ۷۲ تن نیستیم. ۷۲ میلیون نفریم. برای مردن نمی رویم. به عشق زندگی و برای آزادی و بهتر زیستن پای به میدان می گذاریم. سخن اما همان سخن حق و باطل است. سخن حقیقت است در برابر دروغ. سخن مردم سالاری است در برابر حکومتی که مدعی است مشروعیت را از خود خدا می گیرد. اینجا کوفه نیست. اینجا ایران است و ملتی آزادیخواه، به پیشواز آرمان های خود می رود.

از ساعت دوازده، در همه ایران، راسته های اصلی را در دست بگیریم. تهران، حدفاصل میدانهای امام حسین تا انقلاب. شهرستانها نیز مسیرهای خود را اعلام فرمایند.

دوشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۹

اگه من خدا بودم ...





دوستان بحث جالبی‌ در بالاترین راه انداخته بودن با این مضمون که اگه من خدا بودم :

بعضی‌ از این نوشتهٔ دوستان را میزارم که خیلی‌ جالبن...



من اگه خدا بودم، وقتی می‌دیدم
دارن آدمای بی‌گناهو می‌برن بالای چوبه‌ی دار همین‌جوری برّ‌ و بر نگاه
نمی‌کردم؛ می‌رفتم سریع نیروی جاذبه‌ی زمین رو از کار می‌انداختم

من اگه خدا بودم نایب بر حق خودم فقط خودم بودم نه هیچ کس دیگه!

من اگه خدا بودم، هر چند وقت یکبار «دِموی» بهشت رو به بنده‌هام نشون میدادم تا دلسرد نشن...!

من اگه خدا بودم جمعه‌ها انقدر دلگیر نبود.

من اگه خدا بودم رای های دزدیده شده رو بر می گردوندم!!

من اگه خدا بودم برای آفرینش محموت بیشتر وقت میذاشتم!!

من اگه خدا بودم یه (ع) ته اسمم میذاشتم؛ مگه من چیــم از اِماما کمتره؟؟

من اگه خدا بودم ؛ اول یاد میگرفتم گ و پ و چ و ژ را تلفظ کنم ، بعد کتاب میدادم بیرون !

من اگر خدا بودم قم را مي |آوردم تو حياط كاخ خ ر كه اين همه راه نره تا قم هفته اي 4 بار .

من اگه خدا بودم ستون دینم رو نمازی قرار نمی دادم که با یه گوز فرو می ریزه.

من اگه خدا بودم کلمه ی دشمن رو از ادبیات حذف می کردم، اونوقت میشستم ببینم سید علی عظما چجوری میخواد خطبه بگه !

من اگه خدا بودم قبل از اينكه آدم را بيافرينم درختهاي سيب را مي چيدم .

من اگه خدا بودم سیستم آفرینش جنتی رو یکبار دیگه چک می کردم!!

من اگه خدا بودم به قاره آفريقا بيشتر مي رسيدم .

من اگر خدا بودم سير و پياز را بدون بو مي آفريدم ملت راحت بخورن و بوي گلاب را هم با بوي ژان پل يا دانهيل عوض مي كردم .

اگه خدا بودم، اين آدرس ايميلم بود:god@gmail.comديگه احتياجي به چاه جمكران و اينا هم نبود!

اگه خدا بودم قرآن رو تبدیل به یک پروژه ی اوپن سورس می کردم

اگه خدا بودم برای تماس با من لازم نبود عربی حرف بزنید.

من اکه خدا بودم واسه جوونای ایرانی همون کارایی رو میکردم که واسه جوونای اروپایی و امریکایی کردم تا بفهمن زندگی اینی نیست که تا الان دیدن طفلکا

من اگه خدا بودم اعتراف می کردم زورم به جنتی نمی رسه

من اگه خدا بودم در مورد آفرینش خامنه ای یه ذره بیشتر فکر میکردم...
به آفرینش خمینی حتی فکر نمیکردم

من اگه خدا بودم ماه رمضون رو چهار سال يكبار آن هم در يك كشور برگزار مي كردم

من اگه خدا بودم دستور ميدادم با پفك نمكي سنگسار كنند نه با قلوه سنگ

من اگه خدا بودم در قرآن فحاشی نمیکردم چند بار اونو ویرایش میکردم تا غلط هاش رو حذف کنم.

من اگر خدا بودم اقلاً یک کشور مسلمان هم درست می‌کردم که مردمش: زنان، مردان و بچه هاش آزاد، خوشحال و موفق زندگی‌ میکردند و دنیا رشد و موفقیت شون را میدید!...اقلاً جز ۱۰ تای اول دنیا بود؟!


این هم از من :

اگه من خدا بودم روی قرآن می‌نوشتم ۱۸+





.

شنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۹

حور العين .....





اخيرا ؛ يکی از دوستان ؛ که بتازگی از ايران آمده است ؛ برای من کتابی آورده است تحت نام " هزار سئوال " .
اين کتاب که توسط انتشارات ناس در بيش از صد هزار نسخه به چاپ رسيده ؛ يکی از دهها کتابی است که توسط شهيد محراب حضرت آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب شيرازی نوشته شده است .
برای اينکه بدانيد چه مزخرفاتی را وارد فرهنگ ما ميکنند و چه چیزهای باطلی را بخورد مردم ساده دل و خوشباورمان ميدهند ؛ اجازه بفرماييد يکی از سئوالاتی را که ايشان پاسخ فرموده اند برای شما باز گو کنم :
سئوال اين است : حور العين چيست و کيست ؟؟( بنقل از صفحه 85)
جوابی که حضرت آيت الله دستغيب مرقوم فرموده اند چنين است :

حور ؛ به معنی سفيد اندام است ؛ و وجه تسميه اش آن است که در اثر جمال و کمالش ؛ عقل در او حيران ميگردد که چه مخلوق لطيف و عجيبی است .
عين هم به معنای چشم است .
سياهی چشم ايشان ( يعنی حور العين ) در نهايت سياهی و زيبايی ؛ و سفيدی آن در نهايت سفيدی و در نهايت صفا و طراوت باشد .

در باره جمال و طراوت حوريان بهشتی ؛ روايات متعددی رسيده که در برخی ميفرمايند : آنان بقدری لطيف اند که هفتاد حله می پوشند ( يعنی هفتاد جامه ابريشمی به تن ميکنند !!) که هر کدام رنگی ويژه خود دارند ؛ مع الوصف ؛ از زير تمام حله ها ؛ بدن لطيفش نمايان است (ترجمه فارسی اش اين ميشود که اين حوريان با وجوديکه هفتاد جامه رنگين به تن دارند باز هم تن لطيف شان از زير اين هفتاد جامه هويدا است !!! )

در روايت ديگر اينطور تعبير ميفرمايد که : مغز استخوان ساق پايش نمايان است !!!!!يا کبدش مثل آيينه است که مومن ؛ صورت خودش را در آن می بيند !!!


حالا تصور بفرماييد آدم برود بهشت و يکی از اين حوران بهشتی نصيب آدم بشود ؛ آدميزاد بجای اينکه از داشتن چنين حور العينی خدا را سپاس بگويد ؛ اگر زهره ترک نشده باشد ؛ ترجيح ميدهد با سر برود توی جهنم تا با چنين حور العينی -که هم استخوان ساق پايش معلوم است و هم کبدش مثل آيينه است - هم صحبت نشود .

مجبورم آن شعر عاميانه را يک بار ديگر تکرار کنم که :
گفت حاجی تاج با طوبای زشت
گر تو یی طوبا ؛ گذشتم از بهشت

چهارشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۹

زندان درمانی





در خبر ها خواندم که هندی ها ؛ با استفاده از باشگاه های خنده ؛ بيماران قلبی را درمان ميکنند !
در اين باشگاه ها ؛ که تعداد آنها در هندوستان بيش از پانصد عدد است ؛ مربيان ؛ با استفاده از خنده ؛ اقدام به معالجه بيماران ميکنند .

کارشناسان عقيده دارند ؛ خنده ؛ علاوه بر ازبين بردن تنش ؛ حرکت هايی در ماهيچه صورت ايجاد ميکند که به بهتر شدن جريان خون کمک ميکند .
آنها ميگويند : خنده می تواند بسياری از بيماری ها ؛ از جمله بيماری های قلبی را درمان کند .
ولی ما ايرانی ها ؛ بر خلاف هندی ها ؛ عقيده داريم که : گريه بر هر درد بی درمان دواست ؛ و در چارچوب چنين باوری است که اشک مان هميشه در مشک مان است و مدام در حال گريستن هستيم .
ما ملتی هستيم که محرم داريم ؛ صفر داريم ؛ تاسوعا داريم ؛ عاشورا داريم ؛ اسيری زينب داريم ؛ ناکامی قاسم داريم ؛ گلوی عطشان علی اصغر داريم ؛ دو دست بريده حضرت عباس داريم ؛ فرق شکافته مولای متقيان داريم ؛ و هزار بهانه ديگر برای گريستن ...

صد البته ؛ در ميان انواع و اقسام شيوه ها و روش هايی که برای درمان انواع بيماری های جسمی و روانی وجود دارد ؛ - مثل خنده درمانی و آب درمانی و گياه درمانی و گريه درمانی - جمهوری اسلامی ايران ؛ مبتکر و کاشف شيوه ديگری برای درمان برخی از بيماری هاست که اگر قرار باشد جايزه نوبلی ؛ چيزی ؛ بابت اينگونه اکتشافات بدهند ؛ اين حکومت الهی - کمدی - تراژيک اسلامی ؛ شايسته دريافت آن است .
اين شيوه ؛ که به شيوه " زندان درمانی " معروف است ؛ راه و روش نوينی است که برخی از بيماری ها ؛ از جمله بيماری " زبان درازی " را سريعا شفا ميدهد .
اين شيوه جديد ؛ بقدری کارآيی دارد و بقدری نتايج مثبت و انقلابی ببار آورده که آقای کيانوری و احسان طبری که سهل است ؛ اگر آقای مارکس و لنين و استالين و همين آقای فيدل کاستروی خودمان را چند روزی در زندان های ايران نگهدارند ؛ پس از يکی دو هفته ؛ اگر يکپا آيت الله العظمی نشوند ؛ دستکم يک حجت الاسلام درست حسابی از آب در خواهند آمد و دو سه تا کتاب " کژ راهه " خواهند نوشت و شعارشان هم از " کارگران جهان متحد شويد " تبديل خواهد شد به : " کارگران جهان مسلمان شويد "!!
خدا را چه ديدی ؟ شايد هم يه خورده نمک و فلفلش را زياد کردند و گفتند : کارگران جهان ؛ شيعه شويد !!!