یکشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۹

اين هم يک مسلمان خر ديگر ....






اين آقای مسلمان خر در مسجد نشسته است و نماز می خواند اما پشت پيراهنش نوشته شده است : زاده شده ام برای عرق خوری و گاييدن!!!



,

سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۹

فرمانده جديد گارد حفاظت از آيت الله خامنه اى كيست؟





سرتيپ ابراهيم جبارى، فرمانده جديد گارد محافظ آيت الله على خامنه اى موسوم به سپاه ولى امر، طبق مستندات موجود يكى از سياسى ترين سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است.

سخنرانى هاى بسيارى از سرتيپ جبارى در ۲۰ سال گذشته عليه اصلاح طلبان و منتقدين حكومت رهبر كنونى جمهورى اسلامى ايران وجود دارد.

وى بارها از اصلاح طلبان و مسئولان دولت محمد خاتمى به عنوان عوامل «نفوذى بيگانه» ياد كرده و بر ضرورت برخورد جدى تر و شديدتر با مخالفان و منتقدان حكومت تصريح كرده است.

ابراهيم جبارى در دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق از جمله عمليات آزاد سازى خرمشهر در سال ۱۳۶۱ حضور داشته اما اسناد و مدارك دوران جنگ نشان نمى دهد كه وى از افسران ارشد سپاه در رده فرماندهى لشكر و قرارگاه بوده باشد.

فرماندهى سپاه زنجان هنگام ابطال انتخابات ۱۳۷۵

سرتيپ جبارى پس از جنگ با دريافت درجه سرتيپ دومى به فرماندهى سپاه زنجان منصوب شد. در جريان ابطال انتخابات دوره پنجم مجلس در حوزه زنجان در سال ۱۳۷۵، نيروهاى سپاه و بسيج به فرماندهى وى براى جلوگيرى از اعتراض طرفداران نامزد اصلاح طلب پيروز در انتخابات (نجفيان ) در شهر مستقر شدند و وى دستور انحلال ۹ پايگاه بسيج نزديك به اصلاح طلبان را صادر كرد.

وى همچنين در اين دوران از شاكيان عمده نشريات اصلاح طلب زنجان از جمله نشريه پيام زنجان بود.

در سال ۱۳۸۱ سرتيپ جبارى به فرماندهى سپاه استان قزوين انتخاب شد ودوره فرماندهى وى در اين شهر شش سال به طول كشيد. وى در اين شهر نيز از منتقدان صريح دولت محمد خاتمى و اصلاح طلبان قزوين بود.

دو سال قبل و درست هفت ماه قبل از انتخابات جنجالى رياست جمهورى خرداد ۱۳۸۸، سرتيپ جبارى به تشخيص فرماندهان ارشد سپاه از قزوين به تهران فراخوانده شد و به عنوان جانشين فرماندهى سپاه پايتخت (سرتيپ عبد الله عراقى) برگزيده شد.

معاون حسین طائب در زمان ناآرامی های تهران

سرتيپ جبارى همچنين ۱۱ روز قبل از برگزارى انتخابات رياست جمهورى ۱۳۸۸ به عنوان معاون حسين طائب در بسيج گمارده شد.

بسيج طى اين دوران- از ۲۵ خرداد تا ۲۵ مرداد - همراه با سپاه تهران به طور مستقيم كنترل تمامى امور پايتخت و مسئوليت برخورد با معترضان در خيابان هاى تهران را برعهده داشت.

در مجموع سرتيپ جبارى در شش ماه اول نا آرامى هاى تهران و ساير شهرهاى كشور به عنوان معاون ارشد حسين طائب عمل مى كرد.

سرتيپ جبارى به داشتن روابط نزديك با آيت الله محمد تقى مصباح يزدى، پدر خوانده دولت محمود احمدى نژاد، معروف است.
در هفتم آبان سال ۱۳۸۸، مصطفى محمد نجار، وزير كشور دولت محمود احمدى نژاد كه خود از سرداران سپاه است طى حكمى سرتيپ ابراهيم جبارى را به عنوان فرماندار كرج و معاون استاندار تهران منصوب كرد.

با وجود اين، به دليل اينكه فرمانده كل سپاه در نظر داشت تا سرتيپ جبارى را به قم بفرستد با انتقال وى به وزارت كشور موافقت نشد.

فرماندهى سپاه قم در دوران حمله به تشييع جنازه آيت الله منتظرى

سرتيپ جبارى در ۲۶ آبان ۱۳۸۸ با حكم سرلشكر محمد على جعفرى، فرمانده كل سپاه پاسداران به قم رفت و فرماندهى سپاه در اين شهر را بر عهده گرفت.

قم در دوران ۱۲ ماهه فرماندهى وى با نا آرامى هاى بسيارى روبرو بود. حمله نيروهاى طرفدار حكومت به مراسم تشييع جنازه آيت الله حسينعلى منتظرى و حمله به بيت آيت الله يوسف صانعى هنگام حضور مهدى كروبى در اين شهر و نيز تظاهرات عليه سيد حسن خمينى، نوه آيت الله خمينى بنيانگذار جمهورى اسلامى، در دوران فرماندهى سرتيپ جبارى درسپاه قم رخ داد.

استاندار قم هفته گذشته هنگام توديع سرتيپ جبارى از فرماندهى سپاه قم به عنوان بالاترين مقام استان اعلام كرد كه وى در برابر جريان فتنه در قم موفق عمل كرده است.

روابط نزديك با آيت الله مصباح يزدى

سرتيپ جبارى همچنين به داشتن روابط نزديك با آيت الله محمد تقى مصباح يزدى، پدر خوانده دولت محمود احمدى نژاد، معروف است و هنگامى كه وى فرماندهى سپاه قم را بر عهده داشت همراه با فرماندهان تحت امر خود به كرات به ديدار آيت الله مصباح يزدى مى رفت وگزارش هاى خبرى و تصاوير اين ديدارها در سايت هاى اينترنتى خبرگزارى هاى ايران نيز منتشر شده است.

آخرين ماموريت سرتيپ جبارى در قم

آخرين ماموريت سرتيپ ابراهيم جبارىدر قم، آماده سازى فضاى عمومى و حفاظتى قم براى سفر اخير و ۱۰ روزه آيت الله خامنه اى به اين شهر بود.

وى در حضور آيت الله خامنه اى و در جمع هزاران بسيجى از ضرورت برخورد پيچيده تر با معترضان سخن گفت و آيت الله خامنه اى در حضور هزاران بسيجى سخنان وى را تاييد كرد.

فرمانده سپاه ولى امر

حالا سرتيپ جبارى به فرماندهى گارد ويژه حفاظت از آِيت الله خامنه اى يعنى سپاه ولى امرانتخاب شده است.

يگان ويژه اى كه مسئوليت حفاظت از رهبر ايران، بيت رهبرى، نهاد رهبرى و ساختمان هاى زير مجموعه آن را كه همگى در مقر موسوم به شهيد مطهرى قرار دارند بر عهده دارد و شمار پرسنل آن تا ۱۲ هزار نفر تخمين زده شده است.

یکشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۹

چرا زبان ما بجای اینکه پارسی باشد فارسی است !




استاد توس فرمود:
چو ایران نباشد، تن من مباد!
بدین بوم و بر زنده یک‌تن مباد!

و هرکس نداند، ما ایرانیان خوب می‌دانیم که نگهداشت یک کشور، ملت، فرهنگ و «هویت ملی» شدنی نیست مگر این که از زبان آن ملت هم به درستی نگهداری شود. ما که مانند مصری‌ها نیستیم که چون زبانشان عربی شد، امروزه جهان آن‌ها را از خانواده‌ی اعراب می‌دانند. البته ایرانی یا عرب بودن، هندی یا اسپانیائی بودن به خودی خود نه مایه‌ی برتری‌ است و نه مایه‌ سرافکندگی. زبان عربی هم یکی از زبان‌های نیرومند و کهن است. سربلندی مردمان وکشورها به میزان دانستگی‌ها، بایستگی‌ها، شایستگی‌ها، و ارج نهادن آن‌ها به آزادی و «حقوق بشر» است. با این همه، همان‌گونه که اگر یک اسدآبادی انگلیسی سخن بگوید، آمریکایی به شمار نمی‌آید، اگر یک سوئدی هم، لری سخن بگوید، لُر به شمار نخواهد رفت. چرا یک چینی که خودش فرهنگ و زبان و شناسنامه‌ی تاریخی دارد، بیاید و کردی سخن بگوید؟ و چرا ملت‌های عرب، به پارسی سخن نمی‌گویند؟ چرا ما ایرانیان باید نیمه‌عربی – نیمه‌پارسی سخن بگوئیم؟ فردوسی، سراینده‌ی بزرگ ایرانیان در ۱۰۷۰ سال پیش برای این که ایرانی شناسنامه‌ی ملی‌اش را گم نکند، و همچون مصری از خانواده‌ی اعراب به شمار نرود، شاهنامه را به پارسی‌ی گوش‌نوازی سرود و فرمود:

پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد وبارانش ناید گزند

جهان کرده‌ام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت

از آن پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخم سخن من پراگنده‌ام

هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین

اکنون منِ ایرانی چرا باید از زیباترین واژه‌های دم دستم در «زبان شیرین پارسی» چشم‌پوشی کنم و از لغات عربی یا انگلیسی یا روسی که معنای بسیاری از آنان را هم بدرستی نمی‌دانم بهره بگیرم؟
و به جای توان و توانائی بگویم قدرت؟
به جای نیرو و نیرومندی بگویم قوت؟
به جای پررنگی بگویم غلظت؟
به جای سرشکستگی بگویم ذلت؟
به جای بیماری بگویم علت؟
به جای اندک و کمبود بگویم قلت؟
به جای شکوه بگویم عظمت؟
به جای خودرو بگویم اتومبیل
به جای پیوست بگویم ضمیمه، اتاشه!!
به جای مردمی و مردم سالاری هم بگویم «دموکراتیک»

به باور من، برای برخی از ایرانیان، درست کردن بچه، بسیار آسان‌تر است از پیداکردن یک نام شایسته برای او!
بسیاری از دوستانم آنگاه که می‌خواهند برای نوزادانشان نامی خوش‌آهنگ و شایسته بیابند از من می‌خواهند که یاری‌شان کنم!
به هریک از آن‌ها می‌گویم: «جیک جیک تابستون که بود، فکر زمستونت نبود؟!» به هر روی،چون ما ایرانیان نام‌هائی به زیبائی بهرام و بهمن و بهداد و ... نداریم، اسم فرزندانمان را می‌گذاریم علی‌اکبر، علی‌اوسط، علی‌اصغر! (یعنی علی بزرگه، علی وسطی، علی کوچیکه!) پسران بعدی را هم چنین نام می‌نهیم: غلامعلی، زینعلی، کلبعلی (سگِ علی= لقبی که شاه اسماعیل صفوی برخود نهاده بود و از زمان او رایج گردید) محمدعلی، حسین‌علی، حسنعلی، سبزعلی، گرگعلی، شیرعلی، گداعلی و...نام آب کوهستان‌های دماوند را هم می‌گذاریم آبعلی!

وچون در زبان پارسی نام‌هائی مانند سهراب، سیاوش، داریوش و... نداریم نام فرزندانمان را می‌گذاریم اسکندر، عمر، چنگیز، تیمور، علی... و چون نام‌های خوش‌آهنگی همچون: پوران، دُردانه، رازدانه، گلبرگ، بوته، گندم، آناهیتا، ایراندخت، مهرانه، ژاله، الیکا (نام ده و رودی کوچک در ایران)، لِویس (نام گل شقایق به گویش اسدآبادی= از دامنه‌های زبان پهلوی ساسانی) و... نداریم، نام دختران خود را می‌گذاریم: زینب و رقیه و معصومه و زهرا و سکینه و سمیه و



در زبان عربی چهار حرف: پ – گ – ژ – چ وجود ندارد.آن‌ها به جای این ۴ حرف، از واج‌های : ف – ک - ز – ج بهره می‌گیرند. و اما: چون عرب‌ها نمی‌توانند «پ» را بر زبان رانند، بنابراین ما ایرانی‌ها،

به پیل می‌گوییم: فیل!
به پلپل می‌گوییم: فلفل
به پهلویات باباطاهر می‌گوییم: فهلویات باباطاهر
به سپیدرود می‌گوییم: سفیدرود
به سپاهان می‌گوییم: اصفهان
به پردیس می‌گوییم: فردوس
به پلاتون می‌گوییم: افلاطون
به تهماسپ می‌گوییم: طهماسب
به پارس می‌گوییم: فارس
به پساوند می‌گوییم: بساوند
به پارسی می‌گوییم: فارسی!
به پادافره می‌گوییم: مجازات،مکافات، تعزیر، جزا، تنبیه...
به پاداش هم می‌گوییم: حقوق یا جایزه!

چون عرب‌ها نمی‌توانند «گ» را برزبان بیاورند،
بنابراین ما ایرانی‌ها
به گرگانی می‌گوییم: جرجانی
به بزرگمهر می‌گوییم: بوذرجمهر
به لشگری می‌گوییم: لشکری
به گرچک می‌گوییم: قرجک
به گاسپین می‌گوییم: قزوین!
به پاسارگاد هم می‌گوییم: تخت سلیمان‌نبی!

چون عرب‌ها نمی‌توانند «چ» را برزبان بیاورند،
ما ایرانی‌ها،
به چمکران می‌گوییم: جمکران
به چاچ‌رود می‌گوییم: جاجرود
به چزاندن می‌گوییم: جزاندن

چون عرب‌ها نمی‌توانند «ژ» را بیان کنند،
ما ایرانی‌ها

به دژ می‌گوییم: دز (سد دز)
به کژ می‌گوییم: :کج
به مژ می‌گوییم: : مج
به کژآئین می‌گوییم: کج‌آئین
به کژدُم می‌گوییم عقرب!
به لاژورد می‌گوییم: لاجورد

فردوسی فرماید:به پیمان که در شهر هاماوران
سپهبد دهد ساو و باژ گران

اما مابه باژ می‌گوییم: باج

فردوسی فرماید: پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست
همی رفت شیدا به کردار مست

اما ما به اسپ می‌گوییم: اسب
وبه ژوپین می‌گوییم: زوبین

وچون در زبان پارسی واژه‌هائی مانند چرکابه، پس‌آب، گنداب... نداریم، نام این چیزها را گذاشته‌یم فاضل‌آب، و به آن مجتهد برجسته‌ی حوزه هم می‌گوییم: علامه‌ی فاضل !

چون مردمی سخندان هستیم و از نوادگان فردوسی،
به ویرانه می‌گوییم خرابه
به ابریشم می‌گوییم: حریر
به یاران می‌گوییم صحابه!
به ناشتا وچاشت بامدادی می‌گوییم صبحانه یا سحری!
به چاشت شامگاهی می‌گوییم: عصرانه یا افطار!
به خوراک و خورش می‌گوییم: غذا و اغذیه و تغذیه ومغذی(!)
به آرامگاه می‌گوییم: مقبره
به گور می‌گوییم: قبر
به برادر می‌گوییم: اخوی،
به پدر می‌گوییم: ابوی
و اکنون نمی‌دانیم برای این که بتوانیم زبان شیرین پارسی را دوباره بیاموزیم و بکار بندیم، باید از کجا آغاز کنیم؟

جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۸۹

باز باران




.باز آخوند...با عمامه....با دروغهای فراوان...میخورد از مال مردم....میپرد بر کول مردم....کودکی تنبل به حوزه...همچو بلبل مدح و روضه....یادم آید از فلسطین ....از بلندیهای جولان....از دلار نفت ایران....حرفهای احمقانه....از رجایی زمانه.....دور میگشتم ز خانه....شرع چون شمشیر بران....پاره میکرد مغز ما را....بشنو اینک کودک من....از زبان مام میهن....مرزو بوم پاک ایران....این رییس جمهور نادان.....کرد ویران...کرد ویران

پنجشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۹

عجب خری بوده...!!





روايت از علی (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ 'عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی ���' ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله )


تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

چهارشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۹

گروهبان قند علی ... و احمدی‌نژاد .....





اين کرم های خاکی که امروز در ميهن ما می کشند و شکنجه ميکنند و دار ميزنند؛ امروز يا فردا در زير پای مردم وطن مان له خواهند شد . اين حکم تاريخ است

سه‌شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۹

فرق ايران و ژاپن...! (احمدی‌نژاد احمق است)


می‌ گویند در ژاپن به ازای هر یک انسان باهوش ده احمق زندگی‌ می‌‌کند ، در صورتی‌ که در ایران به ازای هر یک انسان احمق ده با هوش زندگی می‌‌کند . این را هم می‌‌گویند که رمز آن همه پیشرفت ژاپن و این همه عقب افتادگی ایران در این است که ؛ در ژاپن آن یک با هوش بر آن ده‌‌ احمق ریاست می‌‌کند و در ایران آن یک احمق بر آن ده با هوش .

دوشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۹

مبانی جانورشناسی در ولایت فقیه




حکومت ولایت فقیه از گونه های مختلف جانوران تشکیل شده که خلاصه ای از آنها در اینجا به آگاهی میرسد. برای کسب اطلاعات بیشتر لطفأ به کتابهای معتبر جانورشناسی مراجعه نمایید.

۱- رده : خزندگان (افعی)، گونه: مقام عظمی ولایت . القاب: سید علی گدا - ضحاک ماردوش -فرعون زمان - کودتا چی . خصوصیات : بی رحم ، مانند بختک بر سر ملت افتاده و خون آنان را می مکد. سیر هم نمی شود. ابتدا به دور قربانی پیچیده آن را خفه می کند و بعداز مکیدن خون آن را درسته می بلعد.

۲- رده : آبزیان (کوسه) : گونه : هاشمی رفسنجانی . لقب : اکبر کوسه . خصوصیات: بسیار پولدار. فساد مالی در حد اعلی . آب زیر کاه ، از کوسه معمولی بسیار خطرناکتر است.

۳- رده : دوزیستان (مارمولک). گونه : محمد خاتمی . القاب : ملا فیگور - مارمولک اعظم - سید خندان - تدارکاتچی . خصوصیات: نان را به نرخ روز می خورد و باهمه هم دوست است. مانند آفتاب پرست دائم رنگ عوض می کند.

۴- رده: چرندگان ( خوک ). گونه : احمد خاتمی . لقب : خوک ولایت. خصوصیات : وقیح . بسیار بی رحم. دوران نوجوانی مساله دار! محل زندگی : لجن ، کوچه خلوت و گل ولای

۵- رده :پستانداران (خرس ) گونه: ناصر مکارم شیرازی القاب : ابوالکمارم شکر فروش ، سلطان شکر ایران ، ناصر خرسه! خصوصیات: به شکر و مفت خوری علاقه زیادی دارد. کار دیگری هم بلد نیست. فتوی هم می دهد. بالقوه خطرناک !

۶- رده :میمون سانان (عنتر) گونه : احمدی نژاد. القاب : عنتری نژاد - مموتی - احمقی نٰژاد- پینوکیو. خصوصیات : حرف آخر در خالی بندی . تکیه کلام : بگم ؟ بگم؟ می گما! محل زندگی : شاخه های درختان ، نارمک و دفتر ریاست جمهوری

۷ - رده :کیسه تنان . گونه : صادق محصولی . القاب : آرسن لوپن ایران . مردی که زیاد پول داشت. خصوصیات : بدنش به فرم یک کیسه است که هرچه اسکناس در آن بریزید پر نمی شود. محل زندگی : ویلاهای مجلل شمال شهر و وزارت کشور .تغذیه : فقط اسکناس و رای باطله !

۸- رده : فسیل ها . گونه : احمد جنتی . نسلش سالهاست که منقرض شده و لی هنوز به حیات ادامه می دهد. عزراییل را از رو برده . دانشمندان وجود او را انقلابی در تاریخ فسیل شناسی می نامند. خصوصیات : گیج ، منگ ، روان پریش . هذیان گو . محل زندگی : شورای نگهبان